lunedì 28 febbraio 2011

موسوی و کروبی هم دستگیر شده اند نشستن بس است همه باهم فریاد الله اکبر

دوستان کودتاچیان پایشان را گذاشتند روی خط قرمز جنبش سبزو موسوی و کروبی را دستگیر کردند ، خانه امن فقط واژه ای بیش نیست متآسفانه بایستی اخبارناخوشایند را باورکرد مگر آنکه خلافش ثابت شود ! دیگر نشستن بس است امشب همه با هم به پیشواز فردا برویم و فریاد مرگ بر دیکتاتور و الله و اکبر را اگر شده آرام ولی همه با هم بگوئیم ! فردا را هم اگر نمیخواهیم که به وصف تظاهرکنندگان بپیوندیم لااقل در خانه نمانیم . برویم مسابقه فوتبال ببینیم ! یا ماشین گشتی بزنیم یا پیاده هواخوری بکنیم . ما بیشماریم

امیدوارم مراجع بسرعت در مقابل دستگیری موسوی و کروبی واکنش نشان دهند

فرزندان مهدی کروبی از مراجع خواستند که سکوت خود را بشکنند و در مقابل این بی عدالتی و بی قانونی حاکمیت واکنشی نشان بدهند امیدواریم هر چه سریعتر عکس العمل اعتراضی این مراجع که سالها در گوشمان مقاومت و ایستادگی در برابر باطل و ظلم و جور را خوانده اند ببینیم ، طبیعی است اگر حرکتی از سوی آنها صورت نگیرد دیگر مردم آنها را به مرجعیت قبول نخواهند داشت

domenica 27 febbraio 2011

خبرها را در یک جمله کوتاه، حتی یک کلمه، در اماکن عمومی بنویسید

شورای همآهنگی راه سبز امید: سه شنبه 10 اسفند: یا حسین میر حسین- یا مهدی، شیخ مهدی. از میدان امام حسین تا میدان آزادی در تهران و در شهرستان به سمت میادین اصلی


sabato 26 febbraio 2011

آیا خامنه ای و رفسنجانی میخواهند احمدی نژاد را قربانی کنند

با توجه با ینکه رهبر تکلیف کرده اند که رفسنجانی دوباره در انتخابات ریاست مجلس خبرگان شرکت کند لابد به نمایندگان هم تکلیف کرده اند که ایشان را دوباره به ریاست مجلس بنشانند آیا هاشمی و خامنه ای طرحی را تهیه کرده اند که با قربانی کردن احمدی نژاد و برکناریش بوسیله مجلس جو ایجاد شده را آرام کنند و آیا برکناری احمدی نژاد مردم رو آروم خواهد کرد



برای تهیه طرح "برون رفت از بحران"
شایعات و گزارش هائی از
دیدار و رایزنی خامنه ای و هاشمی

سلام- من این خبرها را از طریق یکی از لایه های حکومتی بدست آورده ام. بنظر دور از واقعیت نمی آید و به همین جهت برای شما ارسال میدارم. هاشمی رفسنجانی كه از موضع خود در مقابل احمدی نژاد از سال 84 تاكنون كوتاه نیامده، اخیرا بعد از تظاهرات 25 بهمن و 1 اسفند، ضمن اشاره به ابعاد نارضائی مردم که شخص خامنه ای را هدف گرفته و خطراتی که نظام را تهدید می کند، به آقای خامنه ای هشدار داده که حرف اطرافیان را حجت ندانسته و خود مستقیما بحران را بررسی عمیق کرده و رهبری کند. خامنه ای بر خلاف دفعات گذشته، ضمن توجه به سخنان هاشمی از او خواسته طرحی را با برای خروج از بحران تدوین نماید. هاشمی تدوین این طرح را به آن شرط قبول کرده که با شخص خامنه ای، دو نفره آن را بررسی کنند. هاشمی در سخنان خود علت بحران ایجاد شده را شخص احمدی نژاد دانسته. هم بی تدبیری ها و تندروی های او را و هم نحوه روی كار آمدنش خصوصا در انتخابات 88 را. خامنه ای متقابلا می گوید علت كلیه مشكلات خاتمی و موسوی و كروبی هستند و حتی تصریح كرده است که اگر امروز جریان افراطی احمدی نژاد زمامدار دولت شده و جناحی در سپاه وارد میدان سیاست شده علتش عكس العمل در برابر افكار و رفتار غیر دینی و بعضا ضد دینی اصلاح طلب هاست. هاشمی با برخوردهائی که با اصلاح طلبان شده مخالفت کرده، اما گفته که با به حاشیه حکومت راندن آنها مخالفتی ندارد و حتی حاضر است با مراجع قم وارد مذاکره شود به این شرط که خامنه ای دست از حمایت احمدی نژاد بردارد و اجازه بدهد مجلس او را کنار بگذارد. ضمنا طرفداران تند رو او درسپاه نیز توسط خامنه ای کنار گذاشته شوند. هر دو به این نظر واحد رسیده اند كه می توانند شرایط را با برخی امتیازها به مردم و گشودن گام به گام فضای سیاسی به دوران پیش از دوم خرداد 76 برگرداند و از بحران عبور کرد. بنده حدس می زنم این سخنان علی مطهری که اگر قرار بر محاكمه موسوی و كروبی و خاتمی باشد، احمدی نژاد هم باید در همان دادگاه به عنوان یكی از عوامل بحران و فتنه محاكمه شود. با اطلاع از همین خبرها و گزارش ها بوده است.

domenica 20 febbraio 2011

فراخوان الله واکبر : هموطن بپاخیز علت زلزله شکستن ستون های قدرت دیکتاتور بود

گرمی که در جنبش گرائیده نبایستی بسردی بگراید دیگر منتظر نباشیم که شبها فراخوان الله واکبر بدهند هرشب تا سقوط دیکتاتور قرارمان ساعت .10
****. الله اکبرهای من و تو امشب خونخواهی سهراب است و ژاله و ندا.
الله اکبر را فریاد کن برادر!
الله اکبر را فریاد کن خواهر!
الله اکبر را فریاد کن امشب پدر، مادر!
الله اکبر را فریاد کن " که پرواز کبوتر ممنوع است! "
الله اکبر را فریاد کن که ژاله را بی رحمانه کشتند و پیکرش را دزدیدند و ننگ بی شرافتی خود را بر او خواندند



ندای سبز آزادی: ساعت ۱۰ امشب، ساعت باشکوه فریاد آزادی است. ساعت پچپچه را نجوا کردن و نجوا را فریاد. ساعت نعره زدن بر سر استبداد. ساعت ۱۰ امشب ایرانیان یک صدا خدای بزرگ را صدا می زنند. برای آزادی. برای رهایی!

راهی باید زد. آهی باید کشید. فریادی که ندای تمام دردهایمان باشد. گلوی من خونین است. صدای تو مجروح است. شب به پنجره پنجه می زند. با این همه درد مشترک من و تو آزادی است. آزادی را فریاد کن! چنانکه ژاله کرد. چنانکه محمد مختاری. غافلان همسازند، پس من و تو را چه باک که زندگی بدون آزادی شرمساری است و سرافکندگی!
راهی باید زد. آهی باید کشید. و خدا را فریاد باید کرد. الله اکبر باید گفت! الله اکبر باید گفت تا همسازان محتاط در مرز آفتاب شاید که بیدار شوند. الله اکبر باید گفت که تباهی از درگاه بلند آرزوهایمان اینک زبانه می کشد. که ژاله را خصمانه به خاک و خون کشیدند و اینک جنازه اش که به یغما می رود!
راهی باید زد. فریادی باید کشید. سرودی باید خواند. فریادی باید کشید که سرزمینمان به زیر پای استبداد لگدمال می شود. الله اکبر! الله اکبر که استبداد رفتنی است اگر من و تو ما بشویم. الله اکبر که غافلان همسازند و کودکان طوفان! الله اکبر که جانمان به تنگ آمده است. که غافلان مردگانند و اینک مردگانی که در هیئت زندگان خورشید را به بند می کشند. که حتی جنازه " کاشفان فرو تن " بیداری مان را می دزدند.
فریادی باید کشید. که فریاد من و تو سرود سبز آزادی است. که الله اکبر این شبها، صلت قصیده آزادی است. که الله اکبر من و تو، فریاد تمام زندانیانی است که اینک آزادی را مومنانه فریاد می کنند. الله اکبرهای من و تو امشب خونخواهی سهراب است و ژاله و ندا.
الله اکبر را فریاد کن برادر!
الله اکبر را فریاد کن خواهر!
الله اکبر را فریاد کن امشب پدر، مادر!
الله اکبر را فریاد کن " که پرواز کبوتر ممنوع است! "
الله اکبر را فریاد کن که ژاله را بی رحمانه کشتند و پیکرش را دزدیدند و ننگ بی شرافتی خود را بر او خواندند.

sabato 19 febbraio 2011

فریاد الله اکبر یا مرگ بر دیکتاتور شنبه ساعت 10

امشب فریاد آلله واکبر را با وجود حصر میرحسین و کروبی بلند تر از همیشه میگوئیم ، اهمیت این عمل به اندازه تظاهرات فردا 1 اسفند هست ، پس برخیزیم و فریادمان را به گوششان برسانیم

فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد

بیانیه 17 میرحسین بعد از عاشورای88


بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

"ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالی که ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم ."

"همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به
جوی باز نخواهد گشت."

"میرحسین موسوی در بیانیه ای به مناسبت وقایع عاشورای حسینی و روزهای پس از آن ضمن انتقاد شدید از برخوردهای خشونت آمیز نیروهای حکومتی با ملت عزادار ایران راه حل های پنجگانه خود را برای خروج وضعیت بحرانی فعلی ارائه کرد.وی در راه حل های پنجگانه خود بر اهمیت مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه در مقابل مردم، تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها ، آزادی مطبوعات و رسانه ها و به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی تاکید کرد."

متن کامل بیانیه میرحسین برگرفته از سایت کلمه

چکیده :فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت....


کلمه: میرحسین موسوی در بیانیه ای به مناسبت وقایع عاشورای حسینی و روزهای پس از آن ضمن انتقاد شدید از برخوردهای خشونت آمیز نیروهای حکومتی با ملت عزادار ایران راه حل های پنجگانه خود را برای خروج وضعیت بحرانی فعلی ارائه کرد.وی در راه حل های پنجگانه خود بر اهمیت مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه در مقابل مردم، تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها ، آزادی مطبوعات و رسانه ها و به رسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی تاکید کرد.

به گزارش کلمه متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما

همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.

برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟

اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .

بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خس و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟

آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر، بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که ” بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم”. بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .

من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از این رو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.

ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالی که ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .

ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که به ما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .

اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن به این گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :

۱- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .

۲- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .

۳- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .

۴- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟

۵- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل ۲۷ قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .

به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .

میرحسین موسوی


venerdì 18 febbraio 2011

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

یکشنبه 1 اسفند ساعت 3

همه با هم بطرف

بطرف میادین اصلی شهر

giovedì 17 febbraio 2011

فریاد الله و اکبر یا مرگ بر دیکتاتور امشب رسا تر از همیشه

بیاد شهیدان راه آزادی و یاران دربند؛ امشب ساعت 10 و تا 1 اسفند هر شب ، فریاد مرگ بر دیکتاتور را بلندتر از همیشه میگویم
رژیم آخرین نفس هایش را میکشد همت کنیم و مجالش ندهیم

mercoledì 16 febbraio 2011

فریاد الله اکبر یا مرگ بر دیکتاتور در حمایت از زندانیان دستگیر شده و رهبران جنبش

پنج شنبه شب مانند همیشه در ساعت 10 در حمایت از یاران دستگیر شده و رهبران جنبش موسوی و کروبی که در حصر بسر میبرند روی پشت بامها برویم و فریادمان را به گوش زندانیان برسانیم ؛ نگذاریم این گرمای بوجود آمده دوباره به سردی گراید همه شرکت کنیم و قدمی برداریم بهر طریق که امکانش هست - که این درد مشترک جدا جدا درمان نمیشود

martedì 15 febbraio 2011

یک نفر از دوستان موضوع داغی برای دستگیرشدگان و زندانیان سیاسی درست کند

دوستان باید نهایت سعی خودمان را بکنیم و یاران در بندمان را تنها نگذاریم من که منتظر واکنش میرحسین و کروبی درقبال این دستگیر شدگان هستم باید همه بدانند که اگر روزی دستگیر شدند آنهایی که بیرون هستند پشتیبان آنها خواهند بود و تنهایشان نخواهند گذاشت.همین

lunedì 14 febbraio 2011

موسوی و کروبی عزیز درود بر شما، زندانیان دیروز را دریابیم

دیروز رژیم تعدادی از جوانان را در تهران و دیگر شهرهای بازداشت و روانه زندان کرده است بر ماست که هر چه در توانمان است برای آزادی شان بکوشیم ، امروز نشان داد که وقتی شماها رهبران جنبش از مردم بخواهید کاری را انجام بدهند هر کسی در توانش در

صورت اطلاع رسانی خوب کمکی خواهد کرد پس خواهش میکنم بیانیه بعدی را صادر کنید فرزندانتان در دست رژیم اسیرند

این روز تاریخی رو از دست ندیم برخیزیم و در خانه نمانیم

دوستان و هم میهنان عزیز فرصت تاریخی هست که هر کس که میتواند دین خودش را ادا کند، برخیزیم و برویم بیرون اگر هم در مسیر ها نمیرویم لااقل در خانه نمانیم

domenica 13 febbraio 2011

الله و اکبر امشب به اندازه تظاهرات فردا مهم است دوستان برخیزید

کمتر از 30 دقیفه به ساعت 10 باقی مانده اهمیت این الله و اکبر و مرگ بر دیکتاتور باندازه تظاهرات فرداست دوستا ن بپاخیزید و نشان بدهیم که محکم ایستاده ایم تا کشورمان را از دست اشغالگران پس بگیریم

sabato 5 febbraio 2011

رازهای زندگی خامنه‌ای، محسن مخملباف


گزارش کارمندان بيت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گريخته اند

نوشته حاضر اطلاعاتی است که از طريق کارمندان سابق بيت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گريخته اند برای من بازگو شده است و من تنظيم متن آن را به عهده داشته ام.

مقدمه:
خامنه ای فردی است که در چند دهه گذشته بيشترين تاثير را بر زندگی عمومی و حتی خصوصی ايرانی ها، پس از شاه و خمينی داشته است.او کسی است که بيش از هرکسی از طريق سيستم های اطلاعاتی اش، درباره اين و آن می داند؛اما کمتر کسی است که ازجزئيات خانه و خانواده و ارتباطات و علائق شخصی و يا نحوه کار او با خبر باشد. اين راز داری افراطی از سوی خود او و سيستمش عمدی بوده است.در راز بودن، از او يک کاريزما ی مقدس برای طرفدارانش و يک چهره مخوف برای مردم ساخته است.

مطلب حاضر می کوشد ازطريق منابع دست اول واقعيت خامنه ای را آنچنان که واقعا هست بشناساند. اين شناسايی به دور از ابراز نفرت های متداول اين روزها يا شيفتگی های طرفداران افراطی اوست.

برنامه روزانه خامنه ای:
ساعت ۴ صبح برخاستن از خواب واقامه نماز شب
ساعت ۶ تا ۶:۳۰ ملاقات با حجازی(رئيس دفترش)
ساعت ۶:۳۰ تا ۷ ملاقات با وحيد (معاون اجرايی بيت رهبری)
ساعت ۷ تا ۸ ملاقات با مجتبی (پسردومش)هفته ای سه روز (مجتبی در سال حدود ۱۵۰ روز در حوزه علميه قم درس می دهد. اما در غير از اين ۱۵۰ روز هر صبح با پدرش ملاقات می کند.)
ساعت ۸ تا ۱۰:۳۰ مطالعه پرونده های امنيتی،سياسی و اقتصادی.
ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲ (خواب و استراحت نيمروزی)
ساعت ۱۲ تا ۱ نماز جماعت و ناهار
ساعت ۱ تا ۳ ملاقات های ضروری (که در هر زمان متفاوت است. و بيشتر برای حل بحرانها پيش بينی نشده است.)
ساعت ۳ تا ۵ رسيدگی به کارهای شخصی.
ساعت ۵ تا ۸ ملاقات های ويژه (شرح اين ملاقات ها در برنامه هفتگی و ماهانه آمده است)
ساعت ۸ تا ۸:۳۰ شام
ساعت۸:۳۰ تا ۹ گوش کردن به شنودها
ساعت ۹ شب رفتن به رختخواب

برنامه هفتگی خامنه ای:
۱.يکشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان ارتش
۲.يکشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان سپاه
۳.دوشنبه شام ملاقات با رئيس جمهوری
۴.سه شنبه صبح ملاقات با مسئولين کارهای اقتصادی خودش (حسن خامنه ای (برادرش)/ميرمحمدی/مجتبی خامنه ای/ و شريعتمدار وزير بازرگانی)
۵. سه شنبه ها شام ملاقات با هاشمی رفسنجانی
۶.چهارشنبه بعد از ظهر ملاقات با اعضای شورای نگهبان
۷.چهارشنبه شب با جنتی شام می خورد.

برنامه ماهانه:
۱.ملاقات با رئيس مجلس
۲.ملاقات با رئيس قوه قضائيه
۳. ملاقات با مشاورين مذهبی (کسانی که از قم می آيند. مثل مقتدايی و يزدی)
۴.ملاقات با مشاورين ديگر

علائق شخصی خامنه ای:
غذا:
به توصيه پزشکان خاويار و ماهی قزل آلای خال قرمز رودخانه لار به وی توصيه شد، اما رفته رفته اين دو غذا جز علائق شخصی ايشان شد. خاويار از رشت توسط امام جمعه رشت ارسال می شود .هم چنين گوشت قرقاول که از شيراز توسط آقای حائری ارسال می شود.و مصرف گوشت بلدرچين و شتر مرغ (برای پرهيز از کلسترول)
برای کنترل غذای خامنه ای و اطمينان از سمی نبودن آن دستگاهی به مبلغ ۵۰۰ هزار دلار از آمريکا خريده شده که با افزودن يک ماده ،غذاآزمايش می شود و آشپز خود بايستی در حضور محافظين قبل از ديگران غذا را بچشد.

ورزش:
کوهنوردی و اسب سواری. يک بار خامنه ای به خاطراسب سواری در سال ۷۸ به زمين افتاد و دستش شکست.چون او با يک دست اسب سواری می کند.در سفرهای طولانی داخلی، مثل سفر به مشهد ، اسب مخصوص خامنه ای و اسب مجتبی را با هواپيمای ۳۳۰ به محل می برند.هم چنين سه کاميون مخصوص حمل اسب برای جا به جايی های نزديک تر موجود است.

اسب ها:
تعداد اسب ها حدود ۱۰۰ عدد است که ارزش کل آن ۴۰ ميليون دلار برآورد شده و گرانترين آن ها ۷ ميليون دلار قيمت دارد و نام آن ذوالجنان است.اسب مجتبی سهند نام دارد.برای اسب ها دو اصطبل موجود است،يکی در باغ ملک آباد مشهد به مساحت ۱۰ هزار متر که دارای ۷۰ اسب است و يکی در لواسانات به مساحت ۳ هزار متر که دارای ۳۰ اسب است.

گده:
گاهی با راشد يزدی (آخوندی که جوک های رکيک می گويد) گده می کند. اين کار برای خامنه ای اسباب خنده می شود،(کاری که کريم شيره ای برای ناصرالدينشاه انجام می داد.) و هم از طريق شنيدن جوک های رکيک که نوعی تخليه روانی جامعه است، نبض جامعه را می گيرد.در اين گده ها محمدی گلپايگانی و وحيد حقانيان هم حضور می يابند.گاهی جنتی را هم دعوت می کنند که معمولا جنتی توسط راشد دست انداخته می شود.مجتبی از گده های خامنه ای متنفر است ،چرا که خودش در آن جا نفوذ ندارد و در غياب او راشد يزدی می تواند توصيه های اقتصادی و سياسی را مطرح کند واز خامنه ای برای اين و آن امتياز بگيرد.

مطالعه:
غير از مطالعه پرونده ها و مطبوعات، خامنه ای کمتر وقتی برای مطالعه کتاب دارد.او از زمان رياست جمهوری اش بارها به اين و آن گفته است که بدی پست رياست جمهوری اين است که فرصت مطالعه را از شخص مسئول می گيرد اما هر از چند گاهی به مطالعه کتاب هايی که درباره روسای جمهور و رهبران دنيا منتشر می شود می پردازد.بيش از همه به زندگی دوران قاجار علاقه دارد.و به ويژه به ناصرالدينشاه. تمام کتاب هايی را که در مورد او منتشر شده خوانده است.همين طور تمام کتاب هايی را که در مورد شاه و خاندان او منتشر شده.

کلکسيون پيپ:
خامنه ای ابتدا سيگاری بود.در همان اوايل رياست جمهوری به دليل پرستيژ مورد نياز يک رئيس جمهور، سيگار را ترک کرد.او نمی خواست عکس او در حال سيگار کشيدن منتشر شود.در آن زمان که هنوز با موسوی نخست وزير نزديک تر بود، دو نفری تصميم به ترک سيگار گرفتند و پس از آن هيچ گاه هيچکدام لب به سيگار نزدند.اما پيپ را از همان زمان حفظ کرده است.و يکبار عکس او در حالی که پيپی به لب داشت منتشر شد. برای او توتون خاص پيپ تهيه می شود و در کلکسيون پيپ او تاکنون ۲۰۰ پيپ جمع آوری شده است.تمام شايعات مربوط به کشيدن ترياک در مورد اودروغ است.اما در مورد شعرای نزديک به خود مثل علی معلم و شهريار و سبزواری دستور داده بوده است که مزاحم ترياک کشيدن آن ها نشوند.و حتی در مورد شهريار سپرده بود ترياک او را برايش تامين کنند و از طرف آقا به در خانه اش ببرند.
ارزش پيپ های او حدود ۲ ميليون دلار برآورد می شود.اکثر پيپ ها برايش تحفه آورده شده. گرانترين پيپ ۲۵۰ هزار دلار قيمت دارد که مربوط به ۳۰۰ سال پيش است.دسته اين پيپ طلا کوب و جواهر نشان است.بعضی از پيپ ها توسط روسای جمهور و رهبران جهان به او هديه داده شده است.ودر جعبه پيپ نام اهداء کننده مشخص است.

کلکسيون انگشتر:
در کلکسيون انگشتری های خامنه ای حدود ۳۰۰ انگشتری خاص جمع آوری شده که ۳ تای آن ها از آستان قدس به او تحفه داده شده است.گرانترين انگشتری ۵۰۰ هزار دلار قيمت گذاری شده و قديمی ترين عقيق دنيا را دارد.اين کلکسيون ها در بيت رهبری نگهداری می شود.

کلکسيون عصا:
در کلکسيون عصای خامنه ای تا چند سال پيش ۱۷۰ عصای آنتيک وجود داشت که يک ميليون ودويست هزار دلار قيمت گذاری شده بود.گرانترين عصا ۲۰۰ هزار دلار قيمت دارد که متعلق به ۱۷۰ سال پيش است و جواهر نشان است. گاهی در موارد خاص عصا يا انگشتری يا عبايی را برای اين و آن تحفه می فرستد.پيش از انتخابات اخير(سال ۱۳۸۸) که مير حسين موسوی کانديدا بود، به ديدار پدر موسوی رفت و عصايی رابه وی هديه داد که عده ای آن را مبنی بر موافقت خامنه ای با کانديدا شدن پسر او قلمداد کردند. در اوايل رهبری و پس از مرگ خمينی عبايی را برای آقای طاهری امام جمعه وقت اصفهان فرستاد، زيرا از طاهری نقل شده بود که خمينی در هنگام تماشای خامنه ای از تلويزيون در سفر هند گفته بود خامنه ای به درد رهبری می خورد.و همين نقل قول خبرگان را راضی کرد تا به خامنه ای رای بدهند. فيلم خبرگان و اين نقل قول در يوتيوپ موجود است.
برای شعرا و هنرمندان هوادار خود معمولا سکه طلا تحفه می دهد.گاهی نيز چکی به امضای دفتر رهبری می فرستد.هر از چند گاه گروهی از ادبای مداح نظام به بيت دعوت می شوند و پس از خواندن شعرصله می گيرند.(سنتی که دردربار قاجار و به ويژه در زمان ناصرالدينشاه مد بوده است.)

کلکسيون عبا:
شماره عباهای کلکسيون خامنه ای حدود ۱۲۰ عدد است و قيمت مجموعه آن ها حدود ۴۰۰ هزار دلار است که گرانترين آن ها ۳۰ هزار دلار می ارزد .اما از همه آن ها بيشتر به عبای سپيد رنگی که گاهی می پوشد علاقه دارد.عباها از پشم شتر است.

علايق ديگر:
شايعاتی دال بر اين که او در جوانی تار يا سه تار می زده دروغ است اما درجوانی به موسيقی علاقه داشته و موسيقی کلاسيک ايرانی را می شنيده است.صدای شجريان را دوست داشته است اما به دليل مواضع سياسی شجريان از او دل کنده است و از او بدش می آيد.بعد از رهبری و به ويژه اخيرا مواضع ضد موسيقی او قوی تر شده و در تلويزيون بارها عليه موسيقی حرف زده است .در سال ۱۳۸۸ به راديو و تلويزيون دستور داده است از حجم موسيقی کم شود تا طرفداران مذهبی ترش را راضی تر نگهدارد.
او در جوانی (و شايد هم فقط از سر جوانی) يک فولکس واگن قرمز رنگ خريده وباور نمی کرده که سال ها بعد ممکن است در حکومت او بعضی برای رنگ ماشين خود مورد مواخذه واقع شوند.

ری شهری در گزارشی که از گذشته خامنه ای برای خمينی تهيه کرد به دو زن صيغه ای او در جوانی اشاره کرده است.اين دو زن در مشهد زندگی می کنند.

شعر
علاقه خامنه ای به شعر از جوانی شروع شده و تاکنون ادامه داشته است. او در جوانی در انجمن شعر مشهد مدتی طولانی حضور می يافته است.گاهی شعر هم سروده.و بسيار دوست دارد شعرا در موردش شعر بگويند و او به آن ها صله بدهد.سبزواری و علی معلم از شاعران مسلمان مديحه گوی او با او حشر و نشر مدام دارند.و از طريق آن ها از مشکلات اهل هنر وابسته به نظام با خبر می شود.در اوايل رهبری ميرشکاک شاعر را هم که گاهی دچار جنون ادواری می شود را چند بار به حضور پذيرفته بود و ميرشکاک از اين که در هنگام خداحافظی گفته بود سيد زت زياد به خود می باليد .(منظور عزت زياد است.که يک دعای لاتی است.)خامنه ای هرسال بارها شعرا را به بيت خود دعوت می کند تا در حضور او شب شعر بگذارند.
در اوايل رياست جمهوری خود از اخوان ثالث که از نزديک او را می شناخت درخواست کرد که در مدح انقلاب شعری بگويد. اخوان ثالث در جواب او گفت:ما هنرمندان بر حکومتيم و نه با حکومت. اين جمله چنان او را بر آشفت که دستور داد حقوق ماهيانه او را از محل کارش قطع کردند . و اخوان پس از آن بی کار شد. قيصر امين پور دريادنامه اخوان (باغ بی برگی) به اين نکته در مقاله خود اشاره کرده است.
خامنه ای از شاملو به شدت بدش می آمد و از او با نفرت ياد می کرد اما جرات نکرد او را دستگير و مجازات کند، زيرا می ترسيد بدنام تاريخ شود.او از پادشاهانی که با شعرا بدی کرده بودند بسيار خوانده است.او جمله لنين را که اگر يک ايدئولوژی با هنر حمايت نشود خواهد مرد، در سخنرانی هايش بسيار آورده است.علاقه او به شعر آنقدر هست که اگر سر از سياست و روحانيت در نمی آورد، بعيد نبود به سراغ شعر و ادبيات برود. با اين وصف به دليل مشغله فراوان گاهی خطاهای فاحش می کند و با آن که می نماياند که شعر شناس است، وقتی شاعره جوانی در مقابل او شعری راخواند، از او پرسيد: اين شعر از خودتان است؟ وشاعره پاسخ داد: نخير اين شعر از سهراب سپهری است.(سپهری شاعری است که اين روزها در ايران هر بچه مدرسه ای هم شعر او را می شناسد)

رابطه خامنه ای و همسر و بچه هايش:
خجسته نام همسر خامنه ای است.خجسته خانم خيلی تحت سلطه خامنه ای است . ولی از برادرهايش هم خط می گيرد.يک بار بيمارستان شرکت نفت قورق شد تا خجسته خانم برای زيبايی شکم مورد عمل ساکشن( برای برداشتن چربی های شکمش قرار گيرد).خجسته خانم به دليل التهاب روده بزرگ دوبار هم در لندن مورد عمل جراحی قرار گرفته است.مجتبی خامنه ای دومين فرزند خامنه ای روی پدرش بسيار نفوذ دارد اما هر کجا کم می آورد از طريق مادرش خجسته خانم وارد می شود.
اکنون خجسته خانم (در سال ۲۰۰۹) حدود ۶۷ سال دارد.يکی از برادرانش با مجاهدين خلق رابطه داشته و به سوئد فرار کرده است.اوغير از برادر فراری، سه برادر ديگر هم دارد که در گير بيزينس های بزرگند.حسن، برادرخجسته خانم همه کاره تلويزيون جمهوری اسلامی است . کميسيون های خريد دوربين وتلويزيون سونی در انحصار اوست.مبلغ خريد های تلويزيون ايران از محصولات سونی اعم از دوربين و سيستم های مونتاژ و غيره رقم بالايی نيست .تقريبا ۵۰ تا ۶۰ ميليون دلار در سال . اما مردم از تلويزيون سونی سالی ۵۰۰ تا ۶۰۰ ميليون دلار خريد می کنند که ۷ درصد آن به حسن آقا برادر خجسته خانم می رسد.ابتدا حق انحصار سونی مربوط به يک ايرانی در دبی بود که او را تهديد کردند واو خودش از ترس امتيازش را لغو کرد.خجسته خانم عليرغم زندگی مرفه داخل، مدام نگران است آنچه از بيرون درباره زندگی آن ها ديده می شود ساده ننمايد. او سه نديمه دارد و هيچگاه به آرايشگاه بيرون از خانه مراجعه نمی کند و برايش آرايشگر از بيرون می آورند.او به ماساژ علاقه دارد و يک خانم کره ای مسئول ماساژ اوست.
بتول خانم زن خمينی از او خيلی بدش می آمد و معتقد بود او هم مثل شوهرش مغرور است.و از وقتی خامنه ای رهبر شده او هم احساس می کند ولی فقيه زنهاست .
خجسته خانم ابتدا خودش آشپزی می کرد اما الان هفت هشت سال است که نمی تواند آشپزی کند.و يک پيرمرد که سيد نام دارد مسئول آشپزی است.
انتخاب عروس ها و داماد ها در خانه خامنه ای به عهده خجسته خانم ست. ابتدا او چند نفر از خانواده های نزديک به بيت رهبری يا علمای درجه اول را انتخاب می کند، و از طريق رفت و آمد آن ها را بيشتر می شناسد.بعد وزارت اطلاعات ،شعبه مخصوص، تحقيقاتش را کامل می کند و بعد دختران و پسران خامنه ای از بين کانديداهای مادر که مورد تاييد رهبری قرار گرفته اند، يکی را می پسندند اين ازدواج ها گاهی دچار مشکلات عمده نيز شده است.در مورد همسر مجتبی (دختر حداد عادل) چون بچه دار نمی شد، نزديک بود کار به جدايی بکشد.در مورد مسعود (دختر آيت اله خرازی) به دليل اختلافات سياسی کار تا جدايی پيش رفته است.و سوسن خرازی برای طلاق به خانه پدر برگشته است.
در روابط خانوادگی پيش روی ديگران ادب حضور کاملا رعايت می شود.مثلا بچه ها به پدر خود بابا نمی گويند،بلکه از واژه «آقا» «رهبر» «حضرت آيت اله» استفاده می کنند.و خامنه ای نيز بچه هايش را بدون احترام صدا نمی کند.معمولا از زبان او شنيده شده« آقا مصطفی» «آقا مجتبی» « آقا مسعود»« آقا ميثم» اما نام دختران کمتر در ملاقات ها بر زبان او جاری می شود، مگر در ملاقات های خانوادگی که باز هم با نام« بشری خانم» يا« بشری سادات»« هدی خانم» يا « هدی سادات» خوانده می شوند.
بچه ها به ويژه مجتبی اگر پای بحث پيش بيايد در مورد چگونگی انتخاب آقای خامنه ای توسط خبرگان می گويند:" خبرگان آقای خامنه ای را انتخاب نکرد، بلکه ايشان را کشف کرد.ايشان نائب امام زمان هستند و خدا اين استعداد را به علما و خبرگان اعطا کرد تا ايشان را کشف کنند."
اين نحوه احترام در مديران و کارمندان بيت رهبری نيز به اين شکل رعايت می شود که هرگاه کسی از ديدار آقای خامنه ای برمی گردد به او می گويند« زيارت قبول» و کسی در دفتر آقای خامنه ای حق ندارد بگويد به ملاقات آقای خامنه ای می روم يا قرار ملاقات دارم،بلکه از واژه« شرفياب می شوم» و يا « به زيارت می روم» استفاده می شود. در اجرای اين ادب حضور بيش از همه حجازی (رئيس دفتر خامنه ای) اصرار دارد.

نماز جماعت بيت رهبری:
هفته ای ۳ تا ۴ روزنماز جماعت در بيت برگذار می شود.حدود ۱۵ نفر در هر نماز جماعت افتخار آن را دارند که پس نماز باشند. ۱۰ نفر آن ها مديران بيت رهبری هستند که هميشگی اند.اما هر روزه حدود ۴ تا ۵ مهمان نيز برای نماز جماعت حضور دارند.حضور در نماز جماعت آقا سرقفلی دارد.و بازاريانی که مشکل دارند چنانچه سر نماز آقا حاضر شوند و برای حل مشکل خود توصيه ای از آقا بگيرند،کسب و کارشان رونق می گيرد.آنها حاضرند از قبل بهای اين سرقفلی را که حدودا مبلغ پانصد ميليون تومان است ، به حجازی و محمدی گلپايگانی بپردازند. اين پس نمازها مبلغ پانصد ميليون تومانی را که داده اند، بعدا از طريق سودی که از توصيه اقا برده اند ،چند برابر جبران می کنند.در نتيجه مشتريان نماز جماعت آقا ،معمولا از اهل بازار هستند.از امنيتی ها کسانی که خواستار ارتقا در شغل خود هستند نيز، در اين نماز جماعت ها بسيار شرکت می کنند.

رابطه خامنه ای و مريدانش:
وقتی اقای خامنه ای به مشهد می رود و از يک قندان قندی را بر می دارد، برای مريدان آقا قندان قند متبرک می شود.وقتی از جايی رد می شود تا به زيارت برود ،طرفداران او جای خالی پای او را بوسه می زنند.فيلم بوسه زدن بر جای پای خامنه ای توسط مريدانش روی يوتيوپ موجود است. معلوم نيست اگر اين مريدان از جلسات گده خامنه ای که به جوک های رکيک آخوند راشد ريسه می رود با خبر شوند تا چه اندازه دچار شوک خواهند شد و آيا باز هم قندهای باقی مانده از چای او ، همان اندازه برايشان متبرک خواهد بود؟
جمله تکراری خامنه ای از بيست سال پيش اين است « اين کار را بکنيد، اما مردم نفهمند» « آن کار را بکنيد ،اما کسی نفهمد» و آن ها که اين جمله را می شنوند، می دانند که همه اقتدار بيت رهبری در سايه بی خبر نگهداشتن مردم از راز های خصوصی زندگی آقای خامنه ای و راز های پشت پرده دفتر رهبری است.
تا قبل از نماز جمعه، يک هفته پس از انتخابات، خامنه ای مسئوليت هيچ چيز را به عهده نمی گرفت و همه فکر می کردند او نقش بالانس کننده قدرت را در بين جريانات مختلف بازی می کند. اما در آن نماز جمعه، يکباره همه چيز بر ملا شد و نقش جهت دار خامنه ای در جريانات سياسی و گناه او در سرکوب ها عيان شد.

مسئولان حفاظت خامنه ای:
تيم محافظت خمينی ۲۰۰ نفر بودند.اما مجموعه ای که از خامنه ای محافظت می کنند ۱۰۰۰۰ نفرند.(يادآورگارد جاويدان شاه که هيچ گاه از آن کم نمی شد)در اين بين دو نفری که نقش اساسی دارند دين شعاری و حسين جباری هستند. اين دو کسانی هستند که شب ها پشت در اتاق خامنه ای کشيک می دهند وتنها کسانی هستند که حق دارند در نزديکی خامنه ای مسلح باشند. آن ها ۳۰ سال است که محافظين اصلی خامنه ای هستند. اما مديران تيم محافظت از خامنه ای در دوران مختلف اين ها بوده اند:
۱.خسروی وفا ( رئيس تيم جانبازان)
۲.اصغر زاده(نماينده مجلس)
۳.متوليان (سپاه)
۴.رمضانی (اطلاعات سپاه)
۵.نجات (شورای امنيت)
۶. چيذری (در حال حاضر او مسئول محافظين است.)
محافظين نزديک که يک جمع ۲۰۰ نفره هستند و از نزديک شاهد سفرها و زندگی در کاخ ها هستند هر کدام خانه ای دارند که حداقل يک ميليارد تومان ارزش دارد و آن ها که خامنه ای را با تقوی ميدانند و خود زاهدانه زندگی می کنند، در تيم محافظين (حلقه اول ) اجازه ورود ندارند تا مبادا دچار تضاد شوند.هيچ کدام از اين محافظين وفدائيان، هيچ گاه اجازه ازدواج با دختران مسئولين رده بالا را ندارند، حتی اگر عاشق هم شوند.معمولا ازدواج ها در سطح فاميل های بزرگ سياسی اتفاق می افتد ويا با صنف روحانی. اما هيچگاه آن ها که بوسه بر مقدم و جای پای خامنه ای و امثال او می زنند و از قندان متبرک شده او قند می ربايند و حاضرند خود را قربانی او وايشان کنند لايق اين نبوده اند که با دختری از اين بزرگان ازدواج کنند.
از محافظين ۵۰۰ نفر مسئول محافظت از خانواده هستند.(يک خانواده ۴۰ نفره تحت کنترل محافظين هستند.عروس ها و داماد ها و دختران و پسران و برادران و برادر زن ها و بعضی از بچه های برادرها و بعضی از بچه های برادر زن ها.)
انتخاب شدن در رده محافظين نيازمند عبور از سه گزينش امنيتی است و زمان زيادی طی می شود تا کسی بتواند در تيم محافظين جا بگيرد.حقوق محافظين حداقل ماهی هزار دلار و حداکثر ماهی ۱۲ هزار دلار است.وقتی کسی به حلقه محافظين وارد می شود به او کمک می شود تا در محل زندگی خود صاحب خانه ای باشد. و همينطور از يک خانه سازمانی در محل ماموريت استفاده خواهد کرد.
از اين ده هزار محافظ حدود هزار نفر آن ها زن هستند.و معمولا کسی نمی داند آن ها محافظ هستند.

مراقبت های پزشکی خامنه ای:
دکتر مرندی وزير بهداشت سابق ،هماهنگ کننده پزشکی آقای خامنه ای است.پزشکان ديگر را مرندی برمی گزيند و به وقت لازم به بالين خامنه ای می آورد.در زير زمين بيت رهبری يک بيمارستان خصوصی با ۴ دکتر کشيک در طول ۲۴ ساعت مراقبند.در سفرهای زمينی يک بيمارستان سيار همراه خامنه ای است. هم چنين يک اتوبوس - بيمارستان که دارای اتاق عمل است برای سفرهای زمينی همواره همراه است.برای سفرهای پروازی يک هواپيما- بيمارستان با دو اتاق عمل وجود دارد. در طول ۳۰ سال گذشته خامنه ای سه بار عمل جراحی داشته است. عمل دست پس از انفجار اوايل انقلاب. عمل جراحی اثنی عشر و عمل پروستات.
هرگاه خامنه ای مريض می شود، تضادها در بيت رهبری تشديد می شود. کسانی که جنايت کرده اند و می ترسند که وقتی خامنه ای بميرد مردم از آن ها انتقام بگيرند ، نگران عاقبت کار می شوند. اما تا حال خامنه ای رو به بهبود می گذارد دوباره همه چيز را فراموش می کنند.
خانمی که خواهر قائم مقام وزارت دفاع است(يعنی خواهراحمد وحيد دستجرديکه تخصص پزشکی زنان را دارد، پزشک مخصوص امور زنان) همسر و دختران و عروسان خامنه ای است.

افسردگی:
خامنه ای سال هاست افسردگی دارد.بعضی از پزشکان علت آن را گوش کردن به شنود های شبانه قبل از خواب می دانند.از آن جا که تا کسی عليه خامنه ای حرفی نزده باشد، حرفش ارزش شنودی ندارد، پس خامنه ای از طريق شنود، مدام دارد عليه خودش حرف می شنود. خامنه ای برای حفظ سيستمش به طور مستمر هر شب قبل از خواب به مدت ۲۰ دقيقه مکالمات ضبط شده عليه خودش را، از زبان مردم ، مخالفين و حتی مسئولين می شنود که منجر به ادامه افسردگی او می شود.او هر شب قبل از خواب به اين نتيجه می رسد که کسی او را دوست ندارد و فردا صبح دوباره مردمی را می بيند که از ترس، خود را مريد او نشان می دهند تا به ثروت و قدرت برسند و يا از خشم او در امان باشند.
خجسته خانم که گاهی شنودها را شنيده تحمل چاپلوسی های روزانه خيلی ها را ندارد. بيش از هر کسی به زبان می آورد که مردم ايران دروغگو وچاپلوس و خائنند.

خامنه ای گاهی ماساژ می گيرد.ماساژور يک ايرانی است که دکتر فيزيوتراپ است.ابتدا اين ماساژ بابت دستی که در انفجار از کار افتاده بود شروع شد. اما بعدها به توصيه پزشکان معالج، بخشی از برنامه هفتگی شد.
سيستم شنود:
پس از رهبری خامنه ای، ابتدا به مدت دو سال احمد قديريان مسئول شنود خامنه ای بود. اما اکنون حدود ۱۵ سال است که طائب مسئول آن است.اين شنود شامل سه بخش می شود. شنود مسئولين بزرگ وشنود مسئولين امنيتی و شنود مردم . در مورد امنيتی ها حتی اتاق خواب آنان نيز شنود می شود تا مراقب خيانت آنان به خامنه ای باشند در موردشنود مردم برای آنکه فضای جامعه فهميده شود وخامنه ای بتواند با آن مقابله کند اين شنود انجام می شود.اين شنود سوم نوعی نظر سنجی ميدانی است.
شنود دو مرکز اصلی دارد. يکی در بالای توچال و يکی در مرکز تلفن.اما يک تيم که در پشت خانه خامنه ای مستقر هستند،(در خيابان پاستور) شنودهای مربوط به خامنه ای را طبقه بندی می کنند و روزانه دو صفحه نوشته و ۲۰ دقيقه نوار در اختيار خامنه ای می گذارند.که ۵ دقيقه از آن مربوط به شنودهای اخلاقی جامعه است . علاوه بر آن تمام ملاقات های خامنه ای به صورت علنی ضبط می شود و خودش هم به حاضرين اعلام می کند که آن ها را ضبط می کند.مثلا همه ملاقات هايش با هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و مسئولين ديگر را ظبط می کند. نفرات اصلی اداره شنود: طائب و مهندس حميد، برادر وحيد حقانيان هستند.
بدين ترتيب پرونده پنهان همه مسئولين زير بغل خامنه ای است و قوت و ضعف همه را می داند.اما کمتر کسی در مورد خامنه ای می داند ، مگر ری شهری (که در زمان خمينی مامور تحقيق در مورد همه مسئولين بود از جمله خامنه ای) و در سال های اخير هم حجازی و محمدی گلپايگانی که دانای کل شده اند و در همه امور رازها را می دانند.
ری شهری خواستار توليت شهر ری بود و خامنه ای عليرغم آن که به اين امر راضی نبود، شهر ری را به او باج داد.ری شهری در زمان امام سه نوع اطلاعات را در مورد همه مسئولين ، از جمله خامنه ای برای اطلاع خمينی جمع می کرد.اطلاعات جنسی،مالی وسياسی.
در زمينه سياسی: هنگامی که موسوی نخست وزير بود و سياست های اقتصادی اش مورد حمايت خمينی بود و خامنه ای با آن که رئيس جمهور بود، قانونا قدرت موسوی را در دولت نداشت ، در جلسات خصوصی از حمايت خمينی نسبت موسوی انتقاد می کرد.
در زمينه مالی: دخالت خامنه ای در مورد پورسانت های فروش نفت زير سوال بود و در زمينه جنسی: ماجرای دو زن صيغه ای او در مشهد کشف شده بود که البته هيچکدام اعتماد خمينی را از خامنه ای برنگرداند اما مطرح شدن دو زن صيغه ای در دوران جوانی اش می توانست به اعتبار او در سطح جامعه لطمه بزند.البته پس از انقلاب هيچ موردی از زنبارگی از او ديده نشده ويا به او نسبت داده نشده است.

سفرهای خامنه ای:
از ۳۶۵ روز سال ۱۰۰ روز برنامه سفر سالانه خامنه ای است.يک ماه در تابستان و يک هفته در نوروز و يک هفته در زمستان به مشهد می رود تا در کاخی که در وکيل آباد ساخته است، اقامت کند. در ايام نوروز يک هفته در پايگاه هوايی (دزفول) در خوزستان، که منطقه خوش آب و هوايی در آن فصل از سال است می گذراند.و يک ماه در شمال ايران: معمولا زيبا کنار- ساری- رامسر – بيشه کنار و همه پنجشنبه ها و جمعه ها در کاخ نياوران يا کاخ جمشيديه يا کاخ لواسانات به سر می برد.
وقتی خامنه ای در سفر است هر روز يک هواپيمای اختصاصی برای گزارش کارها می رود و باز می گردد. و از آن جا که سه حلقه محافظ اطراف منطقه اقامت او را کنترل می کنند و همه محافظين حلقه اول و دوم نيز که ۱۲۰۰ نفر هستند بايستی سفر کنند، مينی موم خرج هر روز سفر خامنه ای ۵۰ ميليون تومان هزينه بر می دارد.
معمولا وقتی او در وکيل آباد است، هواپيمای ۳۳۰ از اسب مورد علاقه او واسب مجتبی تا اثاثيه ديگر مورد علاقه خانواده را با خود می برد.
گاهی خامنه ای می خواهد مثل مردم عادی سفر کند. برای اين منظور يک اتوبوس ضد گلوله که ۵۰۰ ميليون تومان خرج برداشته ،ساخته شده است که دارای دو اتاق خواب و دستشويی و حمام است و هم چنين يک آشپز خانه کوچک که سيد، آشپز مورد اطمينان آقا ،در آن آشپزی می کند. اسکورت مخفی آقا به صورت پنهان اتوبوس را از پيش و پس همراهی می کنند.

خانه های خامنه ای
خانه خمينی در جماران ۲۰۰ متر بود،خانه اصلی خامنه ای در پاستور ۱۲۰۰ متر است.(اين خانه ۱۲۰۰ متری تنها خانه ای است که همه از آن مطلعند.)
خمينی تنها در يک خانه کوچک در قم و يا حسينيه جماران زندگی کرد اما خامنه ای از تمامی کاخ های شاه که حالت موزه نيافته استفاده می کند و حتی بر آن ها افزوده است.
در عين حال هنوز بچه های ايرانی در کتاب های درسی خود می خوانند که قاشق چای خوری شاه از طلا بوده است.و اشرافيت او باعث انقلاب شد.
زير خانه خامنه ای در پاستور،در عمق ۶۰ متری ، يک پناهگاه ۵ هزار متری ضد اتمی ساخته شده که تنها قيمت آسانسورش ۵ ميليون دلار است.يک پناهگاه هم زير کاخ وکيل آباد مشهد ساخته شده است.اما اين پناهگاه اتمی در مقابل انقلاب ممانعتی نمی کند. اگرانقلابی در ايران اتفاق بيفتد خامنه ای به سوريه ميگريزد و در وهله دوم به روسيه.
لجستيک خامنه ای:
در سيستم خصوصی بيت رهبری امکانات زير به صورت اختصاصی استفاده می شود:
(۱ عدد هواپيمای ايرباس) مخصوص سفرهای خودش
(۲ عدد بوئينگ ۷۰۷ ) يکی مربوط به سفرهای فاميل و يکی مربوط به محافظين
(۵ عدد فالکوم) ۲ تامربوط به سفرهای خودش.يکی برای سفرهای مجتبی و دوتا برای سفرهای فاميل.
(۵ عدد هليکوپتر) ۲ هليکوپتر برای سفر خامنه ای.يک هليکوپتر برای سفر مجتبی ودو هليکوپتر مربوط به فاميل.
با آن که پرواز هليکوپتر در آسمان تهران ممنوع است اما در شمال شهر تهران مدام صدای هليکوپتر شنيده می شود.
۶ باند هليکوپتر يکی در مهرآباد و يکی در عباس آباد ، يکی بغل هتل استقلال ، يکی در منظريه تهران ، يکی در قم و يکی در لواسان.
(۱۷ عدد ماشين ضد گلوله) هر کدام به ارزش ۴۰۰ هزار دلار
(۱۲۰۰ عدد ماشين ديگر)





اداره کنندگان بيت رهبری:

اول قرار بود منتظری جانشين خمينی باشد. مخالفت او با کشتارها در زندان های سياسی او را مغضوب خمينی کرد و نه تنها بر کنار شد که حتی در خانه خود زندانی شد.البته عده ای از روحانيون نيزدر بر کنار کردن منتظری و جايگزين کردن خامنه ای بی نقش نبوده اند.
وقتی خمينی داشت می مرد عده ای خواستند احمد پسر خمينی جانشين او شود.احمد خود به دنبال چنين نقشی نبود.خمينی می گفت:هرکس را می خواهيد بعد از من رهبر کنيد اما چنين جفايی را در حق من نکنيد که احمد را رهبر کنيد. نگذاريد مردم بگويند مثل سلطنت از خمينی به پسرش ارث رسيد.عده ای هم از اين فرصت به دنبال کنار زدن منتظری از قدرت و جايگزين کردن خامنه ای بودند. مثل ری شهری و محمدی گلپايگانی و حجازی و (طائب که در آن زمان بازجوی مهدی هاشمی بود) همه اين گروه بعد از مرگ خمينی و به رهبری رسيدن خامنه ای همه کاره دفتر او شدند. اين ها حتی با طرح شورای رهبری بعد از خمينی مخالف بودند. شورايی که قرار بود متشکل از آيت اله گلپايگانی، اردبيلی و خامنه ای باشد.
گردانندگان اصلی در بيت رهبری شخص خامنه ای و پسرش مجتبی، و بعد حجازی،محمدی گلپايگانی و وحيد هستند. کارکنان بيت حدود ۵۰۰ نفر در لول اول و ۲ هزار نفر در لول دوم و ده هزار نفر در لول سوم کار می کنند. در حقيقت دولت و مجلس و قوه قضائيه نيستند که کشور را اداره می کنند، بلکه همه چيز در کنترل بيت رهبری است.بيت رهبری دارای ساختمان های متعددی در سطح کشور است.

بسيج در نگاه خامنه ای:
خامنه ای در ابتدا مدير کل حزب جمهوری اسلامی بود، اکنون با همان نگاه باور دارد که بسيج می تواند برای او يک حزب باشد.حزبی که در عين حال يک ارتش است.انتقاد منتقدين به حزب پادگانی، اشاره به همين موضوع دارد.او با پول دولت و ملت برای خود يک حزب نظامی ساخته است.

بيزينس های مهم خامنه ای:
واردات شکر و برنج ،ماشين ب ام و ، توليد قند و شکر به نام آستان قدس رضوی،سرمايه گذاری در دبی، آلمان،عراق، آفريقای جنوبی،ونزوئلا،لبنان،چين.
اما بيزينس های بزرگتر مربوط به همان نفت و گاز است و بعد خريد تسليحات نظامی از روسيه و چين.
خامنه ای برای آن که بتواند بيزينس های خود را کنترل کند، اشخاصی را به مدت طولانی در سمت هايی ثابت نگه می دارد. مثلا مجيد هدايت زاده که ۳۰ سال مسئول فروش نفت ايران بوده است(هدايت زاده در سال ۱۳۸۷ عوض شد، چون نوری زاده نام او را لو داده بود.) ديگری آقای سوری مسئول حمل و نقل نفت ايران است که ۳۰ سال است اين کار را ادامه می دهد. اين دو نفر را آقای خامنه ای از سال ۶۱ منصوب کرده است. يک دوره هاشمی رفسنجانی و يک دوره خاتمی و حتی يک بار احمدی نژاد می خواستند آن ها را عوض کنند اما خامنه ای نپذيرفت. شکل کار اين دو با دفتر رهبری بدين شکل بود:هدايت زاده بشکه های نفت را می فروخت و سوری آن ها را حمل می کرد و کميسيون آن ها به حساب خامنه ای می رفت.
در ۳۰ سال گذشته ايران حدود ۷۰۰ ميليارد دلار نفت فروخته است که پورسانت فروش و حمل و نقل آن از طريق اين دو نفر به حساب خامنه ای رفته است. سومين نفری که خامنه ای برای اين کار وارد وزارت نفت کرد ، برادرش حسن خامنه ای بود که ابتدا در وزارت ارشاد جزو گروه سانسور بود اما بعد برای کنترل منافع خامنه ای وارد وزارت نفت شد.

کاخ های خامنه ای:
عکس های ضميمه توسط گوگل محل کاخ های خامنه ای را نشان می دهد. اين کاخ ها عبارتند از:
۱.کاخ های لواسانات که مربوط به شخص خامنه ای، مجتبی، و محمدی گلپايگانی است.
۲.کاخ جمشيديه: کاخ سابق اردشير زاهدی (که محل کوهنوردی خامنه ای است)
۳.کاخ فيش قولا در شمال ايران
۴.کاخ های باغ ملک آباد مشهد با ۳۰۰ هزار متر باغ اطراف
۵.کاخ نياوران
۶.کاخ های سد لتيان ( که قبلا کاخ شاه بوده است)

ثروت خامنه ای:
خامنه ای در سال ۶۰ رئيس جمهور شد.
در سال ۶۱ هدايت و سوری را مسئول فروش نفت کرد و تا سال ۸۵ آن ها عوض نشدند.
در سال ۶۲ محسن رفيقدوست را مسئول خريد اسلحه کرد
از سال ۱۳۷۰ به ارزش زمين پی برد و از طريق ستاد اجرايی فرمان امام و بنياد مستضعفان روی زمين های ايران دست گذاشت.
در وزارت نفت از سال ۶۳ حسن خامنه ای مسئول کنترل آقايان هدايت و سوری شد.
در وزارت دفاع محمدی گلپايگانی مسئول کنترل رفيقدوست و حيدری شد.
درامور زمين هم آقای لولاچيان مسئول شد و بعد با خامنه ای فاميل شد.
از سال ۷۶ به بچه هايش اجازه دخالت در بيزينس را داد.
از سال ۸۴ خودش بيزينس را کنار گذاشت و از دولت مستقيم پول گرفت. همان پول هايی که در بودجه کشور گم می شود. و کروبی از احمدی نژاد در انتخابات می پرسيد آن يک ميليارد چه شد؟
کل ثروت خامنه ای و خانواده اش: ۳۶ ميليارد دلار
ثروت شخص خامنه ای :۳۰ ميليارد دلار
ثروت خانواده:۶ ميليارد دلار

پول نقد:
۲۲ ميليارد دلار از ۳۶ ميليارد دلار به شکل پول نقد در ايران بود که در زمان انتخابات به دليل شلوغی کشور تصميم به ارسال بخش عمده آن به سوريه از طريق ترکيه گرفته شد.اين پول در مسير ترکيه به سوريه لو رفت و در ترکيه توقيف شد.نگرانی خامنه ای اين بود که در صورت سقوط رژيم اين پول ها در ايران بماند.دولت ايران در حال تلاش برای باز پس گيری اين مبلغ از ترکيه است.در اين که اين پول در ترکيه توقيف شده هيچکس شکی ندارد سوال اين است که چرا اين پول با هواپيما مستقيم به سوريه نپريده است. شايد بيم آن بوده است که هواپيما و محموله اش شناسايی و سرنگون شود.
بقيه پول نقد: سه و نيم ميليارد دلار است که يک ونيم ميليارد دلار به صورت الماس و يک ميليارد دلارهم به صورت طلاست و حدود يک ميليارد به صورت اسکناس دلار است.
حساب بانکی:به غير از آن ۲۲ ميليارد دلار نقد، ده ميليارد از ۳۶ ميليارد در حساب های بانکی است به شرح زير:
يک ميليارد در روسيه
يک ميليارد در سوريه
يک ميليارد در چين
يک ميليارد در ونزوئلا
دو ميليارد در آفريقای جنوبی
دو ميليارد در لندن
دو ميليارد ساير کشورها
و به غير از ۲۲ ميليارد نقد و ۱۰ ميليارد در حساب های بانکی ،بقيه اموال به صورت
ملک و سهام به مبلغ :۴ ميليارددلار به شرح زير:
۲ ميليارد سهام در بازارهای دنيا
۱ ميليارد در آفريقای جنوبی
۵۰۰ ميليون در سوريه
۵۰۰ ميليون در ونزوئلا

۳۰ ميليارد ثروت خامنه ای از کجا آمده است؟
۱۲ ميليارد دلار از پورسانت فروش نفت آمده
۲ ميليارد دلار از بيزينس زمين آمده
۶ ميليارد دلار از بيزينس سلاح آمده
۱۰ ميليارد دلار احمدی نژاد ظرف اين ۴ سال پرداخته

بيزينس های مذهبی خامنه ای:
آستان حضرت رضا درمشهد/آستان حضرت معصومه در قم/آستان شهر ری در جنوب تهران. تمام عوائد ناشی از اين آستان ها و سرمايه گذاری های آن ها تحت کنترل و مشارکت خامنه ای است.طبسی در مشهد و ری شهری شرکای او در اين دو شهر هستند.

مجتبی خامنه ای:
متولد ۱۳۴۸.دومين فرزند خامنه ای.علاقه شخصی او غير از سياست و اقتصاد به اسب سواری است.طوری که برای سوار شدن بر اسب مورد علاقه اش برای زمان هايی که در وکيل آباد مشهد است، اسب او را با هواپيما ۳۳۰ به مشهد می برند. مجتبی فعال ترين فرزند خامنه ای در امور سياسی است. او سالهاست همان نقشی را بازی می کند که احمد خمينی برای پدرش بازی می کرد. در جوانی به جبهه رفته است.و در همان جا با طائب (مسئول کودتای انتخاباتی و مسئول شنود بيت رهبری ...)آشنا شده است.همسر او دختر حداد عادل است.شيوه زن گرفتن در خانواده خامنه ای اين طور است که همسر خامنه ای چند دختر را برای پسرانش انتخاب می کند و پسرها پس از تائيد پدر و وزارت اطلاعات از بين آن ها دختری را انتخاب می کنند.اين انتخاب ملاحظات سياسی بسياری دارد. وصلت با فرزندان خامنه ای، نوعی مشارکت در قدرت ايران است. به همين سبب ازدواج ناشی از عشق اوليه، تقريبا در خانواده خامنه ای منتفی است.مجتبی مدتی با همسرش بر سر بچه دار نشدن دچار اختلاف بود و حتی علاقمند بود تا زن ديگری را اختيار کند تا اين که راه چاره معالجه در لندن تشخيص داده شد.

بچه يک ميليون پوندی:
مجتبی به همراه ۲۰ محافظ ،و همسرش به همراه سه نديمه ، ومادر همسرش به همراه دو نديمه، دسته جمعی به لندن رفتند و مدت دو ماه، نيمی از هتل شرايتون پارک لين لندن را اجاره کردند تا همسرش موفق شود برای او پسر بچه ای به نام باقر را به دنيا بياورد. بچه ای که هزينه سفر هواپيمای اختصاصی و هتل و هزينه درمان و خرج و حقوق محافظين و نديمه های مادر و مادر بزرگش حدود يک ميليون پوند هزينه داشته است. زنان مسئولين که از موضوع خبر دارند وقتی درباره باقر (نوه خامنه ای) حرف می زنند از او به عنوان بچه يک ميليون پوندی سخن می گويند.

رابطه مجتبی و حداد عادل( پدر زنش)
مجتبی خامنه ای داماد حداد عادل است. پس حداد عادل موفق می شود به رياست مجلس شورای اسلامی برسد. اما اين روابط فاميلی، نه تنها به قدرت سياسی ميدان می دهد که زمينه همکاری های مهم اقتصادی است.
در زمان آقای خاتمی ايرانسل به مناقصه گذاشته شد. مجتبی خامنه ای به دنبال آن بود که آفريقای جنوبی که به او پورسانت می داد، برنده مناقصه باشد،اما در يک مناقصه آزاد، شرکت ترک سل ، برنده مناقصه شد. مجتبی ناراحت می شود و به آقای خاتمی زنگ می زند که بگوييد :برنده مناقصه آفريقای جنوبی شده است. آقای خاتمی به سليمانی می گويد قانونی عمل کنيد. سليمانی اعلام می کند ترک سل قانونا برنده شده است.مجتبی دست به دامان حداد عادل می شود. حداد به احمد توکلی می گويد که برنده شدن ترک سل خلاف امنيت ملی است و عليه دولت خاتمی تعداد زيادی مقاله نوشته می شود. خاتمی زير بار نمی رود تا احمدی نژاد رئيس جمهور می شود. اولين کاری که احمدی نژاد می کند اين است که قرار داد را بدهند به وزارت دفاع و ام تی ان به صورت مشارکتی. و بدين ترتيب مجتبی از آفريقای جنوبی پورسانت می گيرد که به حساب او در لندن ريخته می شود. (رجوع شود به سخنرانی های توکلی در اين مورد و همينطور به سخنرانی های سليمانی در سايت بازتاب در اينباره)
آقای حداد به مجتبی می گويد: من اين کار را برای تو کردم. حالا تو برای من يک کاری بکن. برای زمين من از قاليباف مجوز مسکونی تجاری بگير.
حداد عادل يک زمين ۳۰۰ هزار متری که انبار است را در شمال ميدان رسالت مالک است. اين زمين متری ۲۰۰ هزار تومان می ارزيد که توسط قاليباف به يک ملک مسکونی - تجاری تبديل شد. در نتيجه اين عمل زمين ۳۰۰ هزار متری انبار که متری ۲۰۰ هزار تومان می ارزيد، يکباره به متری ۳ ميليون تومان تبديل شد. در اين مورد علی اشراقی(نوه امام) مخالفت می کند که به توصيه مجتبی، توسط قاليباف، علی اشراقی هم معزول می شود.
در حال حاضر بابت هر تلفن ايرانسل ۲ تومان و بابت هر اس ام اس يک تومان به مجتبی می رسد. اين علاوه بر پولی است که از آفريقا به حساب اوپورسانت ريخته می شود. هم چنين هر بشکه نفتی که به چين و هند فروخته می شود يک دلار به مجتبی می رسد.
چندی پيش يک ميليارد و ششصد ميليون پوند که به حساب مجتبی خامنه ای در لندن رفته بود به دليل آن که معلوم نبود،از کجا آمده است توسط انگليس مصادره شد.
همينطور رجوع شود به مقالات بی بی سی درباره سعيد امامی و قتل های زنجيره ای که در آن ها به ۳۰ درصدی که مجتبی بابت خريد اسلحه از روسيه کميسيون گرفته اشاره شده است.
گاهی ديده شده که مجتبی دربعضی سفرها به خارج از ايران ماشين بنز سفارت را که برای استقبال به پای هواپيما آورده شده راسوار نشده و سراغ ماشين ساده تری را گرفته است. و گاه حتی حاضر نشده به هتل برود و در خانه کارمندان سفارت شب را خوابيده است.اين رياکاری برای پنهان کردن هزاران رازی است که خامنه ای و خانواده اش از مردم ايران پنهان کرده اند.

ثروت مجتبی: ۳ ميليارد دلار

۲ ميليارد در لندن و سوريه و آفريقا
۷۰۰ ميليون دلار ملک در سوريه ، ونزوئلا و لندن
۳۰۰ ميليون دلار نقد (الماس و طلا و دلار)

مجتبی از سال ۷۶ جايگزين حسن خامنه ای در نفت شد.
بابت خريد بنزين تا کنون از هر تن ،بين ۵ تا ۱۵ دلار حدود ۱ ميليارد دلار پورسانت گرفته است.
در زمين :(يک قطعه ۵۰۰هزار متری در مشهد مال اوست )
بزرگترين پاساژ و آپارتمان سازی مشهد مال مجتبی است. همه مشهدی ها آن را می شناسند.
۲۰۰ هزار متر زمين از قاليباف در تپه های عباس آباد گرفته است.
۱۵۰ هزار متر شاپينگ در اکباتان ساخته شده که مجوزش را از قاليباف گرفته (۵۰۰ ميليون دلار سود داشته است)

آشنايی مجتبی با سعيد امامی:
همسر آقای خامنه ای با مجتبی پسرش و سعيد امامی و همسر او با فالکوم دولت جمهوری اسلامی به مدت سه هفته به همراه محافظين به لندن می روند. علت اين سفر، عمل معده مجتبی و عمل روده مادر او خجسته خانم است. در اين سفر زمينه های آشنايی نزديک مجتبی با سعيد امامی برای قتل های زنجيره ای فراهم می شود.در خاطرات زن سعيد امامی آمده است:
سعيد امامی وقتی از لندن بر می گردد ،با مجتبی خيلی دوست می شود(و پايه قتل های زنجيره ای از سال ۷۳ شکل می گيرد.) سعيد امامی مسئول امنيت داخلی وزارت اطلاعات بود، از همان سال ها مخالفت با آقای خامنه ای شکل ظاهری به خود گرفت. ابتدا لات های تهران را کشتند. محسنی اژه ای و آقای خوشبخت (پدر زن مصطفی خامنه ای )حکم قتل ها را صادر می کردند و بچه های اطلاعات عمليات را اجرا می کردند.

مجتبی و قتل های زنجيره ای:
بالای دفتر آقای خامنه ای در خيابان پاستور، مجتبی خامنه ای دو اتاق دارد که ملاقات هايش را در آن جا انجام می دهد. يکبار در همان اتاق ها به سعيد امامی می گويد که چرا همين کاری را که با لات ها کردی ابا روشنفکرها نمی کنی؟
سعيد امامی می گويد : کتبی بنويس.
حجازی رئيس دفتر آقای خامنه ای به دری نجف آبادی وزير اطلاعات وقت می نويسد که با درخواست های آقای امامی موافقت کن. بعدها که دری نجف آبادی متهم شد که در قتل ها دخالت داشته است، گفت:در صورتی که من دستگير شوم نامه حجازی را که مخفی کرده ام، منتشر خواهد شد تا معلوم شود که قتل های زنجيره ای دستور مجتبی بوده است. در نتيجه موضوع قتل های زنجيره ای نتوانست به گردن دری نجف آبادی بيفتد، اما کسی يقه مجتبی را هم نگرفت.
سعيد امامی تا زمانی که دستگير نشده بود هر يکشنبه بعد از ظهر از ساعت ۴ تا ۷ شب مجتبی را در همان دو اتاق بالای دفتر رهبری ملاقات می کرده است. مصطفی و مجتبی هر کدام ۱۶ محافظ دارند که غير از دو نفرشان ديده نمی شوند.
مجتبی درس طلبگی خوانده است و در حال حاضر گاهی در قم درس طلبگی می دهد.هنگامی که او مشغول درس دادن است ۸ نفر از طلبه ها از او محافظت می کنند.

مجتبی و انتخابات جديد:
در مورد انتخابات تز مجتبی اين بود: طرفداران مخالف سوسولند.دو تا باطوم بخورند در می روند. تزی که جواب نداد.
پس از انتخابات وقتی شعار (مجتبی بميری، رهبری رو نبينی) بر سر زبان ها افتاد ، بسياری از زندانيان سياسی شلاق خوردند تا کسی يا کسانی که اين شعارها را بر سر زبان ها انداخته بودند، شناسايی شوند. تصور دفتر رهبری و خود مجتبی اين بود که نام او هر چه کمتر بر سر زبان ها بيفتد، راحت تر می تواند به کارهايش ادامه بدهد.حيرت مجتبی و دفتر رهبری اين بود که نام مجتبی را چه کسی بر سر زبان ها انداخته است.چرا که مجتبی تا قبل از انتخابات اخير بيشتر پشت پرده بود.
در حال حاضر بعد از خامنه ای ،مجتبی پر قدرت ترين شخص ايران است که با هماهنگی سپاه، فرمانده اصلی کودتای پس از انتخابات است. مجتبی در بعضی از موارد حتی بر خلاف نظر پدرش علی خامنه ای رفتار می کند. به عنوان مثال در آبان ماه سال ۱۳۸۸ به رئيس دادگاه مربوط به متهمين تجاوز و شکنجه در کهريزک توسط فيروز آبادی اطلاع داده شد که آقای خامنه ای دستور آزادی متهمين کهريزک را داده است. متهمين آزاد می شوند، اما رئيس دادگاه از لاريجانی رئيس قوه قضائيه می پرسد : چرا بيت رهبری از طريق شما به من امر نکرده اند؟
لاريجانی اظهار بی اطلاعی می کند اما اصرار می کند که قضيه را مسکوت بگذارد تا از شخص آقا بپرسد. و می گويد قرار است پس فردا شرفياب شوم. دو روز بعد از آقای خامنه ای می پرسد: که چرا از طريق من به رئيس دادگاه ابلاغ نفرموديد؟
خامنه ای اظهار بی اطلاعی می کند و می گويد من چنين دستوری نداده ام. فيروز آبادی که در آن لحظه برای بازديد در قزوين بوده است احضار می شود و با هليکوپتر خودش را به بيت می رساند.خامنه ای از او می پرسد: تو چنين دستوری داده ای؟
فيروز آبادی می گويد: بله من گفتم.
خامنه ای می پرسد:از چه کسی چنين دستوری گرفتی؟
فيروز آبادی می گويد اجازه بدهيد خصوصی عرض کنم.خامنه ای به او حکم می کند تا فوری گزارش دهد. و او می گويد: آقا مجتبی فرمودند.و دوباره خامنه ای دستور دستگيری مجدد متهمين کهريزک را صادر می کتد.

در مورد انتخاب شدن احمدی نژاد هم قصه از اين قرار بود که کروبی در موقع شمارش آرا خوابش برد و وقتی از خوا ب برخاست احمدی نژاد از او پيشی گرفته بود.قاليباف نيز نقل می کند که قرار بود من رئيس جمهور شوم اما يکباره عنايت آقا از من برداشته شد.در همه موارد اين مجتبی بوده است که به سپاه و بسيج می گفته است که آقا می خواهد شما به چه کسی رای بدهيد. اين موضوع را کروبی پس از انتخابات احمدی نژاد در دور اول افشا کرد.
تا پيش از انتخابات، مجتبی خامنه ای به عنوان نفر دوم دفتر رهبری، تنها برای سياسيون درجه اول نظام شناخته شده بود، اما حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوری ۱۳۸۸ نام مجتبی را به عنوان عامل اصلی کودتا بر سر زبان ها انداخت.

مجتبی و وليعهدی او:
بسياری معتقد بودند که آقای خامنه ای برای بعد از خودش به شاهرودی فکر کرده است.زيرا خامنه ای نمی تواند با جانشينی مجتبی پسرش احساس نظام پادشاهی يا موروثی را برای مردم تداعی کند.
موضوع جانشينی پسر به جای پدر حتی در زمان خمينی هم مطرح شد.عده ای به خمينی پيشنهاد کردند که احمد آقا پسر او پس از خمينی جانشين او باشد. خمينی خود بيش از هر کسی مخالف بود. او صراحتا به هاشمی رفسنجانی گفت: هر کس را می خواهيد به جز احمد جانشين من کنيد اما در حق من چنين جفايی را نکنيد. نگذاريد مردم بگويند مثل شاه قدرت از خودش به پسرش ارث رسيد.
اما عده ای و کم کم حتی مردم اين فرض را پذيرفته اند که در جمهوری اسلامی هر چيز می تواند اتفاق بيفتد. انتشار يک وصيت نامه پس از مرگ خامنه ای، و يا حتی يک کودتای نظامی توسط سپاه، با اعلام مريضی نا بهنگام خامنه ای می تواند قدرت را به طور کامل در اختيار مجتبی قرار دهد.مجتبی در حوزه علميه درس خارج خوانده است و در مدرسه گلپايگانی درس فقه می دهد.او بيش از هر کسی روی پدرش اثر دارد.در بيت رهبری کارهای مختلف بين پسران خامنه ای تقسيم شده است.سهم مجتبی مسئوليت سازمان های نظامی و امور اقتصادی و امور شخصی خامنه ای است.

مصطفی خامنه ای:
با آن که مصطفی پسر اول و ارشد خامنه ای است اما مجتبی گوی سبقت را از او ربوده است. شرکت مخابرات که به سپاه داده شد، دعوای مجتبی و مصطفی بوده است.چون مجتبی ايرانسل را داشت.، مصطفی رفت تا از طريق سپاه مخابرات را صاحب شود و چون کسی از سپاه حساب پس نمی خواهد، پس مصطفی پشت سپاه می تواند خود را مخفی کند.
مصطفی نيز درس طلبگی خوانده است.و اگرچه در حاشيه مجتبی به سرکوب مشغول است اما علاقه او بيشتر به امور اقتصادی است.در ايران هر پژويی که فروخته می شود ،حدود ۱۵۰ هزار تومان سهم مصطفی است.تا به حال در ايران ۲ ميليون پژو فروخته شده.فراموش نشود در ايران سالانه بيست و چند هزار نفر در تصادفات می ميرند و بخش عمده آن به وضعيت بد ماشين های در حال تردد بر می گردد که صرفا برای سود بيشتر آقا زاده ها توليد می شوند ، نه برای مصرف بهينه مصرف کنندگان.
مصطفی در طلبگی درس خارج خوانده و اصول و فقه درس می دهد. همسر مصطفی، دختر آيت اله خوشوقت است کسی که حکم قتل ها را به همراه محسنی اژه ای در مورد ترور لات ها صادر کرد. مصطفی صاحب يک فرزند به نام جواد است.و مسئوليت سازمان های مذهبی در بيت رهبری با اوست.

ثروت مصطفی: يک ونيم ميليارد دلار
۱ ميليارد در حساب بانکی آفريقای جنوبی و سوريه
۴۰۰ ميليون دلار ملک در آفريقای جنوبی و آلمان
۱۰۰ ميليون دلار الماس و پول نقد در تهران

قرار داد پژو در زمان نجات حسينيان وزير صنايع سنگين بسته شد. سال های اول سودی در کار نبود تا غروی آمد.بعد ايران خودرو زير نظر مصطفی کار می کرد.دو ميليون پژو فروختند.۱۵۰ هزار تومان بابت هر پژو به مصطفی رسيد. پسر محمدی گلپايگانی که در فرانسه درس حقوق می خواند، مسئول اداره پژو و امور ايرباس در فرانسه شد. وقتی پسر محمدی گلپايگانی به تهران آمد کار را به خود مصطفی منتقل کرد.

امور اقتصادی ديگر مصطفی:
مصطفی در شهر تهران کار خريد و فروش زمين می کرد و می کند.
دعوای رفيق دوست در سال ۷۴ و ۷۵ دعوا سر تقسيم پول با بچه های خامنه ای بود و در همين رابطه خدا داد را دستگير کردند.

شرکت خط هوايی کاسپين که ده هواپيما دارد زير نظر مصطفی کار می کند.ابتدا زير نظر رجبی نامی کار می کرد که رجبی را بيرون کردند.
واردات بی ام و نيز مال مصطفی است.
يک ماجرای باور نکردنی :هواپيمای پادشاه بورنای را به مبلغ ۱۰۰ ميليون دلار خريدند. مصطفی و گلپايگانی و پسر گلپايگانی برای معامله به سفر رفتند. يک سوری دلال معامله بود.۷۰ ميليون دلار پول نقد داده شد. اما دلال سوری پول را خورد و هواپيما را هم نداد و در دنيا گم و گور شد.عده ای هم می گويند گلپايگانی سر مصطفی کلاه گذاشته است.

پروژه مصطفی اين است: هر ايرانی يک پژو.

مسعود خامنه ای:
متولد ۱۳۵۳ است.همسر او سوسن خرازی فرزند آيت اله خرازی و خواهر صادق خرازی است. پس از انتخابات خانواده آيت اله خرازی بابت آبرويی که از آن ها به سبب حوادث پس از انتخابات رفته است ، مساله دار شده اند و سوسن خرازی به خانه پدری بر گشته و در شرف طلاق از مسعود است. مسعود بيش از برادران ديگر خود روشنفکر نشان می دهد.او در دانشگاه درس حقوق خوانده و مسئوليت بنيادها در بيت رهبری و مسئول سايت خامنه ای است.

ثروت مسعود: ۵۰۰ ميليون دلار
۴۰۰ ميليون دلار حساب بانکی در فرانسه ، لندن ، سوريه
۱۰۰ ميليون دلارنقد در تهران
واردات رنو مال مسعود است. قرارداد رنو زمان خاتمی بسته شد.بچه های وزارت صنايع داشتند قرارداد رنو را می بستند که توسط احمد توکلی جلوگيری شد . وقتی ميثم وارد قرارداد شد، احمد توکلی گفت: مشکلی ندارد و مساله حل شده است.
محمد خامنه ای برادر خامنه ای برای امضای قرارداد با مسعود به پاريس رفت. موقع افتتاح خط ، مسعود و محمد خامنه ای نيز حضور داشتند.
مسعود خلبانی بلد است.و می تواند است با فالکوم پرواز کند.

ميثم خامنه ای:
متولد سال ۱۳۵۷. همسر او لولاچيان فرزند يک بازاری است. ماشين ال۹۰ رنو توسط مسعود خامنه ای و عمويش محمد خامنه ای تا سالی صد هزار مورد وارد ايران می شود و بابت هر ماشين ۵۰۰ هزار تومان به ميثم و عمويش می رسد.ميثم الهيات خوانده است و اکنون در دفتر خامنه ای کار می کند.مسئوليت ستاد اجرايی بيت رهبری با ميثم است.

ثروت ميثم:۲۰۰ ميليون دلار
در حساب سوريه: ۱۹۰ ميليون دلار
نقد: ۱۰ ميليون دلار

بشری خامنه ای:
متولد ۱۳۵۹. شوهر او پسر محمدی گلپايگانی (رئيس دفتر خامنه ای) است.سن او ۲ سال از انقلاب کمتر است و مثل خواهرش هدی قد بلند و لاغر است و موهای بوری دارد. او وقتی به مدرسه می رفت ۲ محافظ تا بيرون آمدن او از مدرسه پشت در می نشستند.بشری خامنه ای با زن طائب رفت و آمد داشت. يک روز بشری به خانه طائب می رود و می بيند تن زن طائب سياه است.از او علت را می پرسد و زن طائب به گريه می زند و درد دل می کند که ديشب طائب اسلحه را روی سر من گذاشته بود و می گفت که اعتراف کن که با برادرت رابطه جنسی داشته ای.اگر اعتراف نکنی شليک می کنم.و بعد هم مرا زد.اين داستان توسط بشری به گوش خامنه ای می رسد و منجر به اخراج طائب برای مدتی کوتاه از بيت رهبری می شود.

ثروت بشری: ۱۰۰ ميليون دلار نقد(که از بيزينس به دست نيامده و هديه پدر است.)

هدی خامنه ای:
متولد ۱۳۶۰همسر پسر برادرآقای کنی است.علاقه او و خواهرش مثل علاقه دو زن معمولی به آرايش و تغيير لباس است.در مهمانی های زنانه بادامن کوتاه حاضر می شوند. تا پيش از انتخابات يک آرايشگاه مشهور در خيابان فرشته را قوروق می کردند تا آرايش موهای خود را تغيير دهند.اما از زمان انتخابات به بعد اتاقی در دفتر رهبری به يک آرايشگاه تبديل شده تا امنيت دختران و عروسان خامنه ای در فضای نا امن بعد از انتخابات بيشتر شود.

ثروت هدی: ۱۰۰ ميليون دلار نقد( از پدر هديه گرفته است.)

برادران خامنه ای:
حسن برادر خامنه ای ۵۰۰ ميليون دلار ثروت دارد که ۴۰۰ ميليون آن در سوريه و لندن ۲۰ ميليون دلار نقد در تهران ۸۰ ميليون دلار در حساب لندن و دبی است .او مدتی در وزارت ارشاد مسئول سانسور و مدتی در وزارت نفت مسئول نظارت بر فروش و حمل و نقل نفت بوده است.

محمد برادر خامنه ای ۱۰۰ ميليون دلار ثروت دارد.

هادی خامنه ای که در دوره شاه به ۳ سال زندان محکوم شده بود به دليل فاصله اش از اين خاندان منزه تر زندگی می کند.او جزء طيف اصلاح طلبان است و سردبير روزنامه حيات نو است ، که گاهی روزنامه اش هم توقيف می شود.

ثروت های حاشيه ای و ناگهانی خانواده خامنه ای:
در زمان نوربخش به شرکتی که مال محمدی گلپايگانی و پسرش بود و به همراه بچه های سپاه و با مديريت قاسم سليمانی اداره می شد ارز داده می شد و در دبی می فروختند. اين ها ارز را می خريدند به ۴۰۰ تومان و يک بار سه روز بعدش فروختند به۸۰۰ تومان. ۵ ميليارد دلار ارز به طور ناگهان دو ونيم ميليارد دلار سود کرد. از طرف قوه قضائيه هفت هشت نفر در اين رابطه دستگير شدند که سليمانی از طرف آقای خامنه ای آن ها را آزاد کرد.(دوره آقای خاتمی بود و شاهرودی را تهديد کردند تا آن ها را آزاد کنند.)
از قرارداد های اسلحه: (تانک و موشک و ضد هوايی)
فقط ۱۰ ميليارد دلار با چين معامله اسلحه شده است (۳ ميليارد دلار کميسيون گرفته شده، چون کميسيون قرار داد اسلحه بالاست)
۱۱ ميليارد دلار از روسيه اسلحه خريده شده است. (۳ ميليارد دلار کميسيون گرفته شده است.)
حدود دو نيم ميليون بشکه نفت ايران روزانه فروش می رود که يک ميليون ونهصد هزار بشکه آن از طرف خامنه ای فروخته می شود.بابت حمل و نقل هر بشکه نفت ۵ سنت کميسيون بر می دارند.
بعضی از پول ها هم برای پروژه های سری است و کسی حسابش را ندارد. :پروژه های اتمی/ نظامی /حزب اله /و پروژه های خارج از کشور. مثلا می گويند ۲۰ ميليون دلار می خواهيم.نصفی اش را خرج می کنند و نصفی اش را خودشان بر می دارند.
حالا معلوم است که چرا خامنه ای که با روضه اباعبدالله سر کار آمده است برای کدام منافع به راحتی در روز عاشورا آزاديخواهان و حتی عزاداران حسينی را می کشد.

عاشورای سال ۱۳۸۸
محسن مخملباف