domenica 28 febbraio 2010

مرحوم آیت الله منتظری : جنبش سبز نباید برای رسیدن به اهداف خود عجله و بی حوصلگی بخرج دهد

درزیر جواب ستوالاتی که ازمرحوم آیت الله منتظری درباره جنبش سبز پرسیده شده بود را میگذارم که بنظرم حاوی نکات بسیار مهمی است باشد که گفته هایش را شمع راهمان قرار دهیم

پاسخ آيت الله العظمي منتظري به پرسش هایی پيرامون جنبش سبز مردم ايران ‏


‏بسمه تعالي ‏


‏ محضر حضرت آيت الله العظمي منتظري دام عزه العالي
‏ ‏همان گونه كه مستحضريد ملت ايران جهت دستيابي به اعتلاي سياسي ، اقتصادي‏ ‏و اجتماعي خود، قبل از انتخابات مطالبات بحقي را مطرح مي‎نمود، و براي تحقق‏ ‏اين مطالبات با شور و نشاطي بي شائبه در انتخابات شركت كرد; اما صاحبان‏ ‏قدرت با مددگيري از آراء مهندسي شده نتيجه انتخابات و وضعيت جامعه را‏ ‏به آنچه امروز شاهد آن هستيم مبدل نمودند.
‏ ‏"جنبش سبز" در پيگيري مطالبات جامعه ، پس از انتخابات توانست‏ ‏خواسته هاي اكثريت ملت ايران را نمايندگي كند و در اين مسير زندانها و‏ ‏شكنجه هاي وحشتناك قرون وسطايي را تحمل كرده و حتي شهدايي را تقديم‏ ‏نمود، تا با اصرار بر دوري از خشونت به آرمانهاي خود دست يابد; كه با لطف‏ ‏و رحمت الهي ، اين جنبش در سرتاسر ايران گسترش يافت ; لذا مردم در ادامه‏ ‏مسير نيازمند پاسخ به سؤالات متعددي هستند كه در ذهنشان شكل گرفته‏ ‏است .
‏ ‏مستدعي است با پاسخ خود جهت اعتلاي هرچه بيشتر جنبش موجب هدايت و‏ ‏دلگرمي ملت مظلوم و ستمديده باشيد.
‏ ‏به نظر حضرتعالي :
‏ ‏1 - جنبش سبز مردم ايران چه دستاوردهايي طي مدت اخير داشته است ؟
‏ ‏2 - چه عواملي مانع از گسترش و توسعه جنبش سبز مردم خواهد شد و راه‏ ‏دستيابي به اهداف را طولاني تر مي‎كند؟
‏ ‏3 - راههايي كه موجب تقويت و مصونيت نسبي جنبش خواهد شد كدامند؟
‏ ‏4 - چه توصيه هايي براي اعتلاي بيشتر جنبش مي‎فرماييد؟

‏ ‏
پاسخ آیت الله العظمی منتظری

‏بسم الله الرحمن الرحيم ‏

(ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم )‏

(سوره رعد، آيه 11)‏

‏"خداوند وضعيت و سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نمي دهد مگر زماني كه خودشان درصدد تغيير آن برآيند."‏

‏‏
‏ با سلام و تحيت و ضمن تقدير از توجه شما نسبت به مسائل جاري و‏ ‏سرنوشت ساز كشور.

‏جواب 1 - جنبش مذكور كه جلوه و تبلوري واقعي از مطالبات به حق‏ ‏اكثريت مردم ايران در سالهاي متمادي است ، هرچند تاكنون با برخورد‏ ‏خشن و شديد جناح تندروي حاكميت روبرو شده است ، ولي دستاوردهاي‏ ‏داخلي و خارجي آن قابل انكار نمي باشد. اين جنبش در داخل كشور‏ ‏توانسته است فرهنگ مسالمت آميز مطالبه حقوق تضييع شده اقشار‏ ‏وسيعي از مردم در انتخابات و حوادث پس از آن را تا حد زيادي نهادينه‏ ‏كند و از طرفي ماهيت خشن جناح تندرو و سركوبگر را به خوبي افشا‏ ‏نمايد; و البته هزينه هاي سنگيني را براي آن تحمل نموده است . اين پديده‏ ‏نشانه آن است كه مردم به كمتر از رسيدن به مطالبات بر حق خود قانع‏ ‏نمي شوند و كشتار و ارعاب و تهديد و بگير و ببندها و محاكمات غير شرعي‏ ‏و غير قانوني و محكوميت هاي سنگين و غير عادلانه فعالان سياسي و‏ ‏آزاديخواهان و نيز تبليغات دروغ و فريبنده ، تأثيري در عزم و اراده آنان‏ ‏ندارد. در بعد خارجي نيز توانسته است نظر كشورهاي جهان و بخصوص‏ ‏جوامع مترقي و سازمان هاي مدافع حقوق بشر را نسبت به مظلوميت و‏ ‏خواسته هاي به حق خود معطوف داشته و در ارزيابي سياسي ، قدرت‏ ‏واقعي ملت را به جهانيان نشان دهد.

‏جواب 2 و 3 - از جمله عواملي كه ممكن است مانع گسترش جنبش به حق‏ ‏مردم شود، يكي شعارهاي انحرافي ساختارشكن و عكس العمل هاي‏ ‏نامناسبي است كه به سوژه اي براي سركوب مردم توسط جناح تندرو‏ ‏تبديل خواهد شد. جنبشي كه خواسته هاي منطقي و مشروع و قانوني دارد و‏ ‏مي‎تواند آنها را به شكل مسالمت آميز و معقول مطرح كند، نبايد احيانا‏ ‏گرفتار رفتارهاي عكس العملي در برابر خشونت ها و سركوبگري ها شود و‏ ‏بسا شعارهايي را مطرح كند و يا واكنش هايي را از خود نشان دهد كه در‏ ‏نهايت مطابق خواسته جناح تندرو حاكميت و به نفع آنان باشد; و چه بسا‏ ‏اين مسائل توسط ايادي آنان جهت انحراف نهضت به وجود مي‎آيد،‏ ‏چنانچه بارها مردم بعينه نيروهاي آنها را در حال تخريب اماكن و اموال‏ ‏عمومي و شخصي ديده اند.

‏ ‏عامل ديگر، انتظار پيروزي زودرس و عجولانه است . جنبش مذكور‏ ‏نبايد در رسيدن مردم به حقوق خود، عجله و بي حوصلگي نشان دهد. صبر‏ ‏بر شدائد و مصائب و مقاومت در راه حق و امر به معروف و نهي از منكر و‏ ‏همچنين مقاومت براي احقاق حقوق ، از آموزه هاي مهم ديني است كه در‏ ‏قرآن و روايات روي آن تأكيد فراوان شده است .

‏ ‏عامل سوم ، اختلاف سليقه ها در روش احقاق حقوق و امر به معروف و نهي‏ ‏از منكر است كه مي‎تواند آسيب جدي به نهضت و حركت مردم وارد نمايد.‏ ‏در اين راستا شخصيت هاي معتمد مردم و مؤثر در جنبش مي‎توانند با‏ ‏شفاف سازي خواسته هاي قانوني و شرعي مردم و تفاهم كامل با يكديگر‏ ‏مانع بروز عوامل مذكور و موجب تقويت حركت هاي مردمي و مصونيت‏ ‏آن از آسيب هاي محتمل باشند.

‏جواب 4 - بديهي است كساني كه در راه احقاق حقوق مردم تلاش مي‎كنند‏ ‏و در حقيقت به وظيفه مهم شرعي و ملي امر به معروف و نهي از منكر عمل‏ ‏مي‎كنند در درجه اول ، بايد خود عامل به حق و معروف ، و تارك منكر و‏ ‏باطل باشند، و مرزهاي ديني و اخلاقي را كاملا حفظ و مراعات نمايند تا‏ ‏عمل و حركتشان در راه رضاي خالق و مصالح مخلوق منشأ آثار خير قرار‏ ‏گيرد.

‏ ‏در خاتمه براي چندمين بار به عنوان نصيحت و خيرخواهي براي حاكميت‏ ‏يادآور مي‎شوم : راهي كه مسئولين و تصميم گيرندگان نظام در پيش‏ ‏گرفته اند جز به ضرر دين و دنياي خودشان و مردم نخواهد بود. تمكين به‏ ‏همه اصول قانون اساسي و به رسميت شناختن حقوق ملت و عمل به آن‏ ‏بهترين راه براي نشان دادن حسن نيت حاكميت است . انحصارطلبي و‏ ‏خودمحوري و استبداد و اعمال خشونت در مقابل مردم ، و محاكمات‏ ‏غير شرعي و غير قانوني فعالان سياسي خدمتگزار و شناخته شده و‏ ‏محكوميت هاي سنگين براي آنان ، عاقبتي جز انزواي بيشتر كشور و نظام در‏ ‏دنيا و فاصله گرفتن بيشتر مردم از حاكميت و تخريب و مشوه نمودن چهره‏ ‏اسلام مظلوم و در نهايت غضب و خشم خداوند را به دنبال نخواهد داشت .‏ ‏اميدوارم مسئولين مربوطه هرچه زودتر مسير باطل خود را اصلاح نمايند‏ ‏و رضايت خالق و خلق را تحصيل نمايند.
‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .


‏10 آذر ماه 1388‏

‏حسينعلي منتظري ‏






sabato 27 febbraio 2010

گسترش آگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش سبز

مراسم 22 بهمن امسال تحت تأثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند/مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند/بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبلا داده ایم را تکرار کنیم و آن اینکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل 27 قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد/برای راهپیمایی 22 بهمن امسال اصطلاح راهپیمایی مهندسی شده را بیشتر می پسندم/اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است/افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی 25 خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب/جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد/هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم/ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند/مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند/جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است/علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم /جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند/سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است.

کلمه:میرحسین موسوی در گفت و گویی صریح با کلمه به سوالاتی که برای افکار عمومی و حامیان جنبش سبز پیرامون حوادث ۲۲ بهمن امسال و برخورد های خشونت آمیز صورت گرفته بوجود آمده بود پاسخ داده و مواضع خود را شفاف مطرح کرد.نخست وزیر امام در این گفت و گو همچنین در خصوص جنبش سبز مردم ایران و ادامه حرکت در مسیر راه سبز امید نکاتی را مطرح کردند.مهندس موسوی در این گفت و گو با انتقاد از راهپیمایی مهندسی شده در ۲۲ بهمن امسال که “تحت تأثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند،طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند”تاکید کردند:”افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب”مهندس موسوی در این مصاحبه همچنین با انتقاد از برخی رویه های موجود در اداره کشور که منجر به ایجاد مشکل برای مردم شده است خاطرنشان کردند”ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند.ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود.ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند.ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد”نخست وزیر محبوب امام اما چشم انداز راه سبز امید را نیز در صحبت های خود ترسیم کرده وبار دیگر با تاکید بر حرکت جنبش سبز در چارچوب قانون اساسی تاکید داشتند”مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند.گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است.سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر.جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است.هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد”

متن کامل گفت و گوی سایت کلمه با میر حسین موسوی به شرح زیر است:

*سه هفته از راهپیمایی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حدیث زیادی در مورد این راهپیمایی گفته شده است.نظر شما درباره این راهپیمایی چه هست؟

- مراسم ۲۲ بهمن اولین بار نیست که در کشور ما برگزار می شود. این مراسم دنباله راهپیمایی های میلیونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعین است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در این مراسم شرکت می کنند و معمولا در بسیج مردم برای راهپیمایی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هیئت ها نقش بزرگی دارند. معمولا این مراسم در هر سال متأثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سیاسی کشور است و امسال این مراسم تحت تأثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.

* راهپیمایی امسال با سال های قبل چه تفاوت هایی داشت؟

- تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گیری جنبش اجتماعی – سیاسی عظیم سبز، این راهپیمایی به شدت تحت تأثیر نحوه حضور این جنبش در راهپیمایی بود. درهیچ سالی این همه نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.

* فکر می کنید حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در این راهپیمایی چقدر بود؟

- آمار دقیقی نمی توان ارایه کرد ولی از طریق قراینی می شود فهمید. یکی از این قراین، وزن جمعیتی راهپیمایی خودجوش ۲۵ خرداد و مقایسه آن با ۲۲ بهمن است و قرینه دیگر فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی است. هنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده است. اینکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در میدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود و در این مورد بنده یقین دارم که با این برخورد گسترده، این هویت عمیق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبلا داده ایم را تکرار کنیم و آن اینکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد. ما اعتقاد داریم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکیل می داد، یعنی مسیرهای راهپیمایی وضعیتی می داشتند که میدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.

*گفته می شود تطمیع و تهدید در این راهپیمایی نقش داشته و عده ای به دلیل مسائل مادی در این راهپیمایی شرکت کردند.

- اصطلاح راهپیمایی مهندسی شده را بیشتر می پسندم. بنده با توهین به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نیستند مخالفم. قرار نیست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نیست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای یک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نیروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانیم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزینه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعیت محکوم است. بنده یادم می آید که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کامیون هایی را برای جبهه در اختیار بگیرد با چه موانع شرعی و اجرایی روبرو بود و حتی در شرایط بسیار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کامیون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزینه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای این راهپیمایی، تقریبا بیشترین اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار قرار گرفته شده بود. اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن این بوده که مردم بطور خودجوش در این نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب.

*آیا بین شما و آقایان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گیری ها و تصمیمات صورت می گیرد؟

- ارتباط با این بزرگواران همیشه وجود دارد. با دستگیری های وسیعی که صورت گرفته، ضرورت این ارتباط مستقیم امروز بیشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خیلی خوبی در این زمینه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سیاست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سیاست حمایت از ایجاد یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست های ویرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور همین است. ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آید که ایجاد تشکیلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چهرچوب قانون اساسی کار را به پیش ببرند فعلا منتفی است و هنوز به اعتقاد اینجانب راهبرد «هر شهروند، یک رسانه» و همچنین گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشوار در کنار ضررهایی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بیشمار اجتماعی درجامعه است. در این میان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شییه بازارهای سنتی که که تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علیرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار به هم پیوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در یک راسته بازار، می تواند اختلاف عقیده و سلایق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.

* تحرکات خیابانی همواره با خشونت شدید روبرو شده است. نمونه آن را در راهپیمایی ۲۲ بهمن در میدان صادقیه دیدیم. آیا راه حل های دیگری برای پیگیری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟

- این سؤالی است که خیلی مطرح می شود. در جواب باید گفت که جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و یا حرکت هایی در این بین پیدا شدند که خواستند از این خط بگذرند و یا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هیچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همین راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکید قرار داده ام. صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند.

ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای تولیدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند.

ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام مات، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه اقشار، این آگاهی به مردم برسد که این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کاملا اسلامی و عین قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم ساالاری دینی ماست. این خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. این ها حقوق مردم هستند و به همین دلیل مردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد و تحریف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شده است.

در پاسخ به سؤال شما باید بدانیم که که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوریم.

* نقش حاکمیت و نظام و یا جناح های دیگر را درارتباط با تغییرات چگونه می بینید؟

- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغییر، سرمایه ملت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان یک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم این است که هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد. ما باید یک اصل اخلاقی را بیاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی بدست ما صورت نپذیرد. به همین دلیل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خود حاکمیت به سمت این راه حل ها که برآمده از خواست ملت و میثاق ملی ماست پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهیم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داریم که خود حاکمیت، متشکل از همه ارکان آن، تضمین های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد.

ما دوست داریم خود حاکمیت به دنبال آزادی زندانیان، توسعه سیاسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صریحا می گویم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غیرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادویی و تلویزیونی برای جنبش سبز، نظام را تقویت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم.

به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آینده خوب برای کشور هم در گرو ایجاد زمینه برای وحدت بین همه مردم و اقشار مردم است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «یک قشر محدود و اندک». سیره پیامبران و امامان ما نشان می دهد که هیچگاه حتی به دشمنان دین دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قایل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد. وقتی در قرآن صحبت از پیامبر و یارانش می شود، آنان را به مهربانی در میان خود و مقابله محکم با دشمنان بشریت توصیف می کند و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشان، همه مسلمانان به یک درجه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند. این تعریف یک ملت نیست. این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سلاح ما در مقابل چنین کژراهه ای، رفتن به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمان هایی است که به ایرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همه اقشار، همه قومیت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم.

* در اطلاعیه شماره ۱۷ راه حل هایی برای برون رفت اعلام شده است. آیا غیر از راه حل های ارایه شده، راه حل های دیگری هم می تواند مورد توجه قرار گیرد؟

- یک نکته بسیار حساس در مورد اطلاعیه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی دیگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی این بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هایی برداشته شود که به فرایند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بیاورید که امروز اعلام شود که همه زندانی های سیاسی آزاد شده اند. بنده یقیین دارم که این اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و یا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهایی یابند باشیم.

ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یکبار هم با احترام با مردم صحبت کنیم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشیانه در میدان صادقیه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آنهاست. چه کسی می تواند ادعا کند که این اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آیا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنین پیروری هنر بود، ما و همه جهانیان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند.

به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بارتر اینکه در سطوح مختلف، مسئولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. این توهینی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آنچه در این فیلم جالب توجه است این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایراانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود؟ همه این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل هاست. اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم.

*درباره نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حدیث زیادی وجود دارد. نظر شما چیست؟

- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کرده است. در این زمینه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان یک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند که این دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به سایر دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتید این دانشگاه در کنار بیانیه های مشابه فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی دیگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در میان دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواستهای جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟

* در مورد روحانیون چطور؟

- در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست. روحانیت اصیل ما هیچگاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند. روحانیت اصیل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی دیگران را ریختن و تجسس حکمش در اسلام چیست. روحانیون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهد و این روحانیون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهیان هستند و اهمیت این وحدت را می دانند ما روحانیون فعال در جنبش سبز را ذخیره جنبش و پشتوانه بسیار مهم آن می دانیم. حضور آنها در جنبش سبز در شرایطی که از انواع روش ها و وسایل برای متهم کردن راه سبز به بی دینی و وابستگی به بیگانگان استفاده می شود، جنبه حیاتی دارد.

به همین دلیل، به همه کسانی که به امید اینده ای بهتر برای ایران عزیز به جنبش پیوسته اند عرض می کنم که پیوسته مراقب باشیم در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتیم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمایش ها و تمهیدات شبیه آن از یادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هیچ اصول اخلاقی و دینی پایبند نیستند.

*پیشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چیست؟

- مراسم این روز، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.

*و نکته آخر؟

- بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانسور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با امید و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهیم بود.

mercoledì 24 febbraio 2010

مجلس خبرگان تبدیل شد به هیئت سالمندان جان نثاران رهبری

مجلس خبرگان که کارش نظارت بر عمکرد رهبری است با آخرین بیانیه به هیئت سالمندان جاننثار رهبری مبدل گشت و بار دیگر ثابت کرد کرد که این مجلس هر روز بی خاصیت تر از قبل میشود و برای بهبود شرایط نمی توان بروی آن حساب کرد و خلاصه اینکه حق را باید گرفت ! پس با پشتکار ودلگرمی به مبارزات مدنی و بدون خشونت خود ادامه بدهیم و مردم را آگاه کنیم برای شروع اعتصاب عمومی تا جایی که کودتاچیان به زانو درافتند و به خواستهایمان تن در دهند.ک

lunedì 22 febbraio 2010

یاور خدا دوست در اثر شکنجه های غیر انسانی کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان به قتل رسید

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یکی از زندانیان بند 1 زندان گوهردشت در اثر شکنجه های وحشیانه کرمانی و فرجی به قتل رسید.
روز دوشنبه 3 اسفند ماه زندانی یاور خدا دوست در اثر شکنجه های غیر انسانی کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان به قتل رسید. پیکر این زندانی به بهداری زندان منتقل و در حال حاضر در سردخانه این زندان نگهداری می شود.
یاور و لطیف خدا دوست دو برادر زندانی که در سالن 3 بند 1 زندان گوهردشت کرج زندانی بودند. مدتی پیش، از سالن 3 به سلولهای انفرادی سالن 2 که معروف به سگدونی است منتقل کردند.آنها پس از یورش گارد زندان و بازرسی سلول آنها به سلولهای انفرادی منتقل شدند.

sabato 20 febbraio 2010

فریبکار کیست؟





فریبکار کیست؟
این عين صورتجلسه هماهنگي برای پرکردن میدان آزادی در روز 22 بهمن است که در روز 21 بهمن در ستاد بسيج شركت پخش و پالايش نفت تشکیل شده بوئد. آن را بدون هيچگونه دخل و تصرفي ارسال مي نمايم. لطفا منتشر كنيد تا مردم بهتر بدانند رهبر لاف چه حمایتی از خود و دولتش را می زند. چگونه حقوق بگیران را به میدان آزادی کشاندند تا شب در صدا و سیما فیلم نشان داده و آن را به حساب حمایت از رهبر و احمدی نژاد معرفی کند. آنها که برای شكلات و سانديس و با اتوبوس و تحت حمایت نیروهای امنیتی و نظامی به میدان آزادی آوردند حامیان ایشان بودند؟

mercoledì 17 febbraio 2010

هر مانعی که بر سر راه این تحول ایجاد شود، عمری طولانی نخواهد داشت

آنچه را می خوانید، یک جمعبندی مختصر، از تفسیری 8 صفحه ای از اوضاع کشور و تاثیرات جنبش سبز بر جامعه و حاکمیت است که از ایران برای انتشار دراختیار پیک نت قرار گرفته است. ما تلاش کردیم رئوس و چکیده اندیشه حاکم بر این تفسیر را بصورت خلاصه منتشر کنیم، زیرا بازخوانی تفسیری 8 صفحه ای، حداقل برای خوانندگان داخل کشور که با اینترنت فلج شده روبرو هستند دشوار است.

جنبش سبز، هیچ راهی جز ادامه حرکت به سوی حل بحران حاکم بر کشور ندارد. در واقع این جنبش بدیل بحران کنونی است نه به ادعای حاکمیت، بوجود آورنده بحران، چرا که اگر در جامعه بحرانی وجود نداشت، جنبشی برای حل آن شکل نمی گرفت. هر مانعی که بر سر راه این تحول ایجاد شود، عمری طولانی نخواهد داشت. از جمله موانعی که ناباوران به اجتناب ناپذیر بودن تحولات درایران، بر سر راه حضور سبز در روز 22 بهمن ایجاد کردند.

جمهوری اسلامی طی سه دهه فضائی را بر جامعه ایران تحمیل کرد که سازوکارهای آن دیگر نه برای مردم قابل تحمل است و نه حکومت توان ادامه آن را دارد. آنچه از عمق جامعه بیرون زده و در خیابان ها و کارخانه ها و حتی روستاهای ایران به نمایش در آمده و سر از صندوق آراء انتخابات 22 خرداد نیز درآورد، حاصل این برآمد و نتیجه آگاهی است که با وسعتی باور نکردنی در جامعه ایران بوجود آمده است. آگاهی از ماهیت حکومت. اکنون با چیره شدن مرتجع ترین روحانیون و خونریزترین فرماندهان سپاه بر حاکمیت، مردم مذهبی ایران نیز حساب دین و مذهب خود را از این روحانیت و فرماندهانی که این روحانیون را به خدمت گرفته اند جدا کرده اند. طی 5 سال گذشته، مردم ما بتدریج متوجه شدند که ورق برگشته و این فرماندهان نظامی اند که بر روحانیت حاکمیت دارند و نه برعکس. آنچه که درجریان مقابله با مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری و سپس حمله به بیوت مراجع در قم و اصفهان و شیراز روی داد، یک آگاهی تکاندهنده برای مردم ایران بود. این که حکومت دست نظامی هاست و شماری روحانی نیز در خدمت آنها عمل می کنند تا موقعیت خود را حفظ کنند.

اینست آن آگاهی بزرگی که دیگر از حافظه جامعه ایران پاک نخواهد شد. این که عده ای مداح خونریز و متجاوز به ناموس جوانان و زنان مردم شده اند نماد مذهب و اسلام در جمهوری اسلامی.

اینها نکاتی است که نباید فراموش کرد. و این دستآورد بزرگی است برای جنبش سبز و مردم ایران. چه پیش و بعد از سالگرد انقلاب 57 در 22 بهمن.

به نمونه ای مثال زدنی مراجعه کنیم:

شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی حدود سه دهه این مراسم را برگزار می‌ کرد و عموم مردم نیز به دلیل عدم توجه به اهداف سیاسی حاکمیت از چنین مراسمی در آن شرکت می کردند. جنبش سبز، با بالا بردن حساسیت به آنچه در جامعه سیاسی می‌گذرد، شهروندان را به همه اقدامات حکومت حساس کرد و امثال مردم با هوشیاری کامل شاهد این مراسم بودند. پس از ظهور جنبش است که جزئیات و نحوه برگزاری این مراسم دولتی آشکار شد.

حکومت در مقابله با جنبش سبز همه حیثیت خود را بدون هیچ ملاحظه‌ای خرج کرد و در واقع به حراج گذاشت. این حراج حیثیت، نیز توسط دوربین‌ سبزها ثبت شده و در معرض دید جهانیان قرار گرفت.

مردم، حتی آنهایی که به دین یا ایدئولوژی اسلامگرایی باور ندارند، در این 8 ماه و با روشنگری جنبش سبز برای دینداران و روحانیونی احترام قائل شدند که همگام آنها بودند.

جنبش سبز نه تنها اختلاف میان ایرانیان برون مرزی را کم کرد و بسیاری را که حاضر نبودند در کنار هم بایستند در کنار هم قرار داد، بلکه از اختلاف فاز میان جنبش داخل و اپوزیسیون خارج نیز کاست. علی رغم تفاوت بسیار این نیروها، در دامان جنبش تفرق میان آنها به حداقل رسیده است. همچنین در جریان اعتراضات، مخالفان خارج کشور همواره همسازبا تحرکات نیروهای داخلی گام برداشته اند و حتی شعارهایشان همان شعارهای ایرانیان این سوی مرز بوده است. بدین ترتیب رژیم پس از سه دهه در نفاق افکنی میان مخالفان داخل و خارج ناکام ماند.

علی رغم اعمال مجازات‌های سنگین برای کسانی که به نقد ولایت فقیه می‌پردازند، فعالان جنبش اسطوره ولایت فقیه را در فضای عمومی را شکستند تا آنجا که حکومت برای محکوم کردن مخالفان نخست به داستان سازی در مورد توهین به عکس آیت الله خمینی و سپس به انتساب عمل پاره کردن قرآن و توهین به امام حسین در روز عاشورا به معترضان متوسل شد. در این رخداد، ولی فقیه که پیشتر نقش آسمانی را بازی می کرد با رهبری عملیات سرکوب به فردی زمینی درحد سردار رادان و قاضی مرتضوی سقوط کرد. اگر درگذشت آیت الله خمینی پایان عصر فرهمندی در جمهوری اسلامی بود، جنبش سبز پایان پنهان ماندن نقش ولی فقیه در سرکوب‌ها و نقض حقوق بشر توسط رژیم و آغاز حساب کشی از وی در خیابان‌ها شد.

فشاری که جنبش بر حاکمیت و مخالفان قبلاً حکومتی آن وارد آورده موجب شده است که نه حکومت به منتقدان درونی خویش اعتماد داشته باشد و نه منتقدان درونی، ماندن در رژیمی سرکوبگر را تاب بیآورند. در چند ماه پس از آغاز مبارزات صدها نفر از مقامات حکومتی که با اصلاح طلبان ارتباط داشتند از کار بر کنار شده یا استعفا دادند. این امر حلقه فشار جنبش را بر رژیم تنگ تر و آن را در رویارویی‌های بعدی آسیب پذیر تر کرده است.

نظام بسته و غیر شفاف جمهوری اسلامی در نقاط مختلف دنیا به عملیات جاسوسی، ترور، خرابکاری و پرونده سازی متهم است. جنبش سبز این چهره را در داخل کشور چنان به نمایش گذاشت که درعرصه جهانی منعکس شد.

حکومت تبحر خاصی در استفاده از فضای آزاد غرب به نفع خود و علیه دیگران، در عین بستن فضای داخل کشور برای ایرانیان و شهروندان خارجی دارد. این معادله در حال بر هم خوردن است. اگر قرار است شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی غیر فارسی زبان جمهوری اسلامی در دیگر کشورها فعالیت کنند و پخش ماهواره‌ای داشته باشند، دیگر دولت‌ها به آسانی راه را بر امواج رادیویی و تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور باز نخواهند گذاشت. دول غربی و منطقه به اقدامات رژیم حساس شده‌اند و راه‌ها بر سواری مجانی حکومت تنگ‌ تر می‌شود.

جنبش سبز مانورهای حاکمیت روی شعار استقلال و ظلم ستیز در عرصه جهانی با هدف امتیاز گرفتن از غرب و امتیاز اقتصادی دادن به آن را ناممکن ساخت. احمدی نژاد، در این عرصه توپی بود که جنبش سبز آن را وسط بازی جهانی پنچر کرد.

شکست حاکمیت در جنگ روانی با مخالفانش جامعه را به این نتیجه رسانده است که شرایط فعلی قابل تداوم نیست و همین امر باعث پرهیز شدید مردم از هرگونه فعالیت اقتصادی در فضای تیره و تار کنونی شده و عملاً کشتی اقتصاد کشور می رود تا بطور کامل به گل نشسته و رکودی مرگبار بر اقتصاد کشور سایه اندازد. آنها که درپی اعلام اعتصاب کارخانه ها و یا بازار و دیگر نهادهای اقتصادی و تولیدی هستند، اگر به این رکود اقتصادی توجه کنند عملا متوجه می شوند که اعتصاب بزرگ جریان دارد. حتی این اعتصاب ناخواسته و تحمیل شده بخش هائی از تولیدات باغداری و کشاورزی و دامداری ایران را هم شامل شده است. و این پدیده ای نوین درتاریخ مبارزات مردم ایران است.

حتی حکومت توان پرداخت حقوق کارکنان دولت و نهادهای امنیتی و سپاهی خود را به طور کامل ندارد و لیست اعتصابی که به آن اشاره کردیم، شامل این ارگان ها و نهادها نیز می شود.

با توجه به همین وضع و موقعیت است که جنبش نارضائی عمومی حق دارد در هر لحظه در خیابانها منتظر حتی پیوستن نیروهای نظامی مستقر درخیابان ها به صفوف خویش باشد.

بحران اقتصادی در زیر پوشت کشور جاری است و ما فقط بروز علنی آن را در تظاهرات خیابانی می بینیم.

ضمن اینکه رکود ذکر عامل مهمی در پیوستن لشکر بیکاران و گرسنگان به جنبش است.

شفاف شدن آشکار فضا و تدقیق خواسته های مردم طی 8 ماه گذشته امکان مانور در هر انتخابی را از حاکمیت گرفت. دیگر نمی توان مثلا علی اکبر ولایتی را جانشین احمدی نژاد کرد و یا قالیباف را آلترناتیو او ساخت و یا برای رای گرفتن برای فلان نماینده مجلس مردم را فریب داد. در هیچ انتخاباتی دیگر مردم ناگاهانه شرکت نخواهند کرد و این خود یکی از بزرگترین دشواری های حکومت است که پیروزی جنبش 8 ماهه باید به حساب آید.

برخلاف روزهای بعد از انتخابات که جنبش هنوز تحلیل دقیقی از کمیت و کیفیت نیروی خود نداشت، اکنون به شدت اعتماد به نفس پیدا کرده و وحشتش از خشونت حاکمیت کاهش پیدا کرده است

8 ماه پیش، بدشواری می شد تصور کرد که مردم با این سرعت به منشا مشکلات کشور پی ببرند.

نقد نتایج انقلاب 57 و بازگوئی انحراف آن از اهداف اولیه، که از سوی جنبش صورت گرفت، یکبار دیگر مردم – بویژه نسل جوان کشور- را با انقلاب 57 آشنا کرد.

بدین ترتیب است که زمان در 8 ماه گذشته به نفع جنبش جلو رفته و در آینده نیز همینگونه به پیش خواهد رفت.

sabato 13 febbraio 2010

بیانیه زندانیان سیاسی در مورد اقدامات سرکوبگرانه در زندان گوهردشت کرج

بیانیه زندانیان سیاسی در مورد اقدامات سرکوبگرانه در زندان گوهردشت کرج

بنام خدا


یکبار دیگر حکومت چهرۀ واقعی خود را در روز 22 بهمن به نمایش گذاشت و تمام قوای خود را بکار گرفت. تا مانع از آن شود که مردم خواستهای حق طلبانه خودرا در خیابان و حتی به شکلی آرام بیان کنند. بطوریکه نه تنها قدم به قدم خیابان ها را با استفاه از نیروهای انتظامی و لباس شخصی پر کرده بودند.


بلکه حتی ما زندانیان را هم بی نسیب نگذاشتند و تعدادی را مثل آقای منصور اسالو و ارژنگ داودی را به سلولهای انفرادی فرستادند و هر گونه ارتباط بیرونی بدیهی زندانیان را اعم از تلفن ،ملاقات و حتی هواخواری در هوای آزاد را بر روی همۀ زندانیان بستند و درب کلیه بندها ،سالنها،سلولها و غیره را به روی ما بستند .


اگر چه بخوبی می دانستند که این دیگر نمایش علنی رسوایی و ترس از مردم است و مایۀ آبرو ریزی باز هم بیشتر آنها خواهد شد ولی؛


این هم از حکم خدا است و غدر چاه می بیینند و نتوانند حذر


همانطوری که همۀ جهانیان دیده اند حکومت قبل از هر چیز راه مردم بر آزادی و حتی میدان آزادی را بست و ایکاش همه نهادهای بین المللی و حقوق بشری و بخصوص دولتها همه متوجه می شدند که آنچه مشکل اصلی این مردم با حکومت است آزادی مردم می باشد که از قضا تنها راه حل تمامی دولتها بر سر مسائل دیگر با این حکومت است و ایکاش به ضرورت اقدام عملی و پشتیبانی جدی ازمردم پی می بردند .


به امید پیروزی


زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج


24 بهمن 1388

انتشار:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

giovedì 11 febbraio 2010

آنان که شجاعانه خواستاربرکناری حکومت اوباش اند بایستی خود را برای یک مبارزه طولانی و با حوصله آماده کنند

برای راه دراز باید آماده شد

نوشته ای از افسانه نگاهی حدود 6 ماه پیش

شعارها و خواسته های مردم واقع بینانه است و واقع بینانه هم باید باقی بماند. در ادامه این واقع بینی است که اتحاد بین وسیع ترین طیف جامعه باقی می ماند و حتی گسترش پیدا می کند.

بنظر من، حتی غیرقابل انعطاف پذیرترین مذهبیون جامعه هم بتدریج درک می کنند که آنان اوباش نیستند و نمی خواهند مردم آنان را همسان اوباش خیابانی بدانند. حکومت کنونی با همه تلاشی که صدا و سیما می کند تا حکومت اوباش را عین جمهوری اسلامی معرفی کند، نه جمهوری است و نه اسلامی. این حکومت اوباش است با چفیه عربی و پیشانی بند "یاابوافضل". آنان که شجاعانه در خیابان های ظاهر می شوند و خواستار برکناری" حکومت اوباش" به سرکردگی احمدی نژاد می شوند باید خود را آماده یک مبارزه طولانی و با حوصله کنند. مهم اینست که در صحنه باشند. نه تنها بر آگاهی خودشان و مردم از حکومت بیافزایند، بلکه فن حفظ جان و سلامت خویش را هم یاد بگیرند. برخی آموزش هائی که دراین زمینه روی شبکه اینترنت منتشر می شود جالب است، اما کافی نیست. هنوز مقداری تخیلی است اما همین که چنین تلاشی جریان دارد به معنای آنست که در آینده ازتخیلات فاصله گرفته و به واقعیات نزدیک خواهد شد. از جمله آموزش دفاع شخصی درمقابل هجوم نیروی سرکوبگر و یا نحوه حفاظت از خود در بازداشتگاه ها و یا نوع حضور و تظاهرات ناگهانی در خیابان ها و یا طرق مقابله با گاز اشک آور؛ گاز فلفل، تیرخوردگی، شناسائی دوربین های امنیتی و شکار آنها، جاسازی تلفن های همراه دوربین دار برای گرفتن عکس و فیلم، همراه داشتن داروهای کمک فوری به مصدومین و مجروحین، نوع ارتباط با نیروهای انتظامی و باز کردن باب گفتگو با آنها، انتخاب شعارهائی که این نیروها را حداقل منفعل کند. کشاندن تظاهرات به نواحی مرکزی و جنوبی شهرها و یک سلسله مطالب دیگری که این روزها دراینترنت خوانده ام. درباره زنان حامله و صدمه ای که به آنها در خیابان و یا بازداشتگاه ها وارد شده و تاثیراتی که ضربات باتوم و یا درگیری با نیروی انتظامی روی آنها و کودکشان می گذارد، در آینده مطلبی خواهم نوشت

فراخوان برای حضور سبزها در میادین اصلی شهر تهران در ساعت 16


فراخوان برای حضور سبزها در میادین اصلی شهر تهران در ساعت 16

شبکه جنبش راه سبز (جرس): در حالی که درگیری ها در بسیاری از مراکز شهر تهران ادامه دارد، بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی از مردم خواسته اند تا در ساعت 16 در میادین اصلی شهر تهران تجمع کنند.

به گزارش جرس، در شهر تهران و شهرهای بزرگ همچنان بر تعداد معترضین افزوده می شود و حتی در برخی مناطق تهران پلیس و نیروهای چماق به دست بسیجی ناچار به گریز از برابر جمعیت انبوه مردم شده اند.

براساس مشاهدات خبرنگاران جرس، مقاومت مردمی بسیار بالاست و این موضوع باعث عجز نیروهای سرکوبگر شده است.

بسیاری از مردم از همدیگر را به ادامه اعتراضات در امشب دعوت می کنند.

گفتنی است سی و یک سال پیش در چنین روزی مردم توانستند حکومت استبدادی - سلطنتی پهلوی را سرنگون کنند.


lunedì 8 febbraio 2010

سخنرانی میرحسین موسوی در جمع دانشجویان

دوشنبه, ۱۹م بهمن, ۱۳۸۸

همراه با جمع و حفظ هویت در راهپیمایی۲۲ بهمن شرکت کنیم/ جنبش سبز با کسانی که عقاید ما را ندارند نیز دوست است

22 بهمن یک روز جامع و از ایام الله است. با روحیه جمع بودن اما ضمن حفظ هویت باید در اینگونه حرکت ها حضور داشته باشیم/اهانت به مردم و اهانت به آزادی اندیشه ارتباطی به اسلام ندارد/تحولات بعد از انتخابات ممکن است به ما کمک کند تا مجدداً بتوانیم بازتفسیری نو و زنده از قانون اساسی ارائه کنیم تفسیری که بتواند مشکلات کشور را حل کند/اعتقاد دارم ملت صلاح خود را می داند و عقل جمعی، عقل برتر موجود در صحنه است و انقلاب اسلامی برای همین رخ داد/متأسفانه منافع عده ای در دوقطبی کردن جامعه است/نیرویی که امروز به صحنه آمده تنها خواسته اش این است که به قانون و ارزش های اصلی انقلاب اسلامی برگردیم اما مورد تهمت قرار می گیرد/جنبش سبز با همه حتی با کسانی که عقاید ما را ندارند دوست است چون بخشی از ملت ما محسوب می شود/جنبش سبز ملت ایران مستقل، خردگرا و مسالمت آمیز است/ما با بسیج، سپاه و نیروی انتظامی مخالف نیستیم، بلکه با خشونت، زدن و کشتن مخالفیم/جستجو در احوال شخصی مردم و وارسی ایمیل ها و پیام های کوتاه با اعتقادات دینی واصول قانون اساسی منافات دارد/اجازه دهیم مردم تمام حرف ها را بشنوند و بهترین را انتخاب کنند.

کلمه:مهندس میرحسین موسوی تأکید کرد: جنبش سبز ملت ایران مستقل است و به هیچ وجه اجازه دخالت بیگانگان را در امور خود نمی دهد.

به گزارش خبرنگار “کلمه” مهندس موسوی که در جمع دانشجویان سخن می گفت افزود: دلیل اینکه به جنبش سبز با چنین شدتی هجمه می شود این است که روی مراجع، روحانیت و متدینین اثر بگذارند اما به صراحت اعلام می دارم جنبش به هیچ وجه به خارج وابسته نیست.

موسوی تاکید کرد نیرویی که امروز به صحنه آمده و تنها خواسته‌اش این است که به قانون و به ارزش‌های اصلی انقلاب اسلامی برگردیم که یکی از آنها استقلال است، مورد تهمت قرار می‌گیرد که آیا به بیگانه وصل است یا تحت تأثیر آنها است یا نیست.

وی افزود: یادآور می شوم این هجمه ها نیز ما را در شعار دچار عدم تعادل نمی کند.

مهندس موسوی۲۲ بهمن ماه را یک روز جامع و از ایام الله خواند و گفت: باید با روحیه جمع بودن اما ضمن حفظ هویت در این گونه حرکت ها حضور داشته باشیم. مهندس موسوی جنبش سبز را جنبش جوانی نامید که جوانان در آن سهم بالایی دارند، اما تصریح کرد: جنبش جنبه احساسی ندارد و خردگرایی در این جنبش بسیار قوی است.

وی حفظ خردگرایی در کنار شور جوانان را سرمایه ای بزرگ برای کشور خواند و با اشاره به اینکه باید حرکت ناصحانه خود را حفظ کنیم، افزود: حرکت جنبش سبز مسالمت آمیز بوده و باز هم قویاً باید این مسئله ادامه یابد.

به گزارش کلمه، مشروح سخنان مهندس میر حسین موسوی، نخست وزیر محبوب امام خمینی(ره) به شرح زیر است:

دهه فجر را خدمت شما دانشجویان و جوانان عزیز تبریک می‌گویم. این دهه یادآور یک انقلاب بزرگ است. وقتی می‌گوییم انقلاب بزرگ فقط به قضاوت یک طیف، گستره و یا دسته در نظام خودمان مربوط نیست.این انقلاب یک پدیده شگفت‌آور در دوران خود بود که آ‌ثار بسیار عمیقی در سطح جهانی بر جای گذاشته است.

نکته‌ای که فوق‌العاده مهم است این‌که خود انقلاب نتیجه ۲۰ سال تلاش ملت است و این‌گونه نیست که فقط یک عده‌ای در یک سال یا در روندهای محدودی به صحنه آمدند و فداکاری کردند و این انقلاب پیروز شد. این انقلاب نتیجه تلاش‌های بی‌شمار و تجارب فراوان بود. از نظر اندیشه‌ای سابقه موضوع به بیش از چند دهه می‌رسد. منتها اتفاقاتی نزدیک پیروزی انقلاب در کشور افتاد که انقلاب را تسریع کرد و وسعت بخشید و آن را گسترش داد و ما شاهد یک انقلاب عظیم بودیم.

دلایل مختلفی هم برای پیروزی انقلاب در سال ۵۷ ذکر کرده‌اند، دلایل سیاسی، اقتصادی و مهم‌تر از آن رهبری درخشان حضرت امام (ره) که نقش بسیار اساسی در این رابطه داشته‌اند. اما هیچ‌یک از این دلایل نباید ما را از ریشه‌ها غافل کند. باید مجموعه عوامل را با هم دید.

تحلیل شعارهایی که مردم در دوران پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب سر می‌دادند برای ما مهم است، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» یک شعار کلیدی در آن موقع بود که باید معنای آن تبیین شود و دلایل تاریخی که مردم به این شعارها رسیدند مورد توجه قرار گیرد. اما شعارهای دیگری وجود دارد که امروز در سایه قرار گرفته و آن شعارها نیز خود تکمیل‌کننده این شعار اصلی است.

شعاری انقلابی که در سایه قرار گرفت…

یکی از شعارهایی که در راهپیمایی‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد، چون در فاصله ۲۲ بهمن ۵۷ تا تقریباً یک سال بعد، هر چند روز یک بار راهپیمایی داشتیم. مخصوصاً در بهار سال ۵۸ این شعار سر داده شده که «در بهار آزادی، جای شهدا خالی»؛ این شعار را کسی به مردم یاد نمی‌داد، بلکه مردم خود لمس می‌کردند که عده‌ای برای آزادی ایستادند و جنگیدند چون یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی نیل به آزادی بود و حسرت دوستان خود را می‌خوردند که آنها «بهار آزادی» را ندیدند و لذت و وسعت آن را لمس نکردند. ضمن اینکه آن موقع باب شد وقتی خانواده‌ای شهید می‌داد به او تبریک می‌گفتند. به یاد دارم، در بالای منزل خانواده شهدا پرچم می‌زدند. این مسائل از ابتدای دوران پیروزی انقلاب شروع شد و به دفاع مقدس هم رسید. ولی در عین حال این حسرت وجود داشت که عده‌ای از یاران، این دوران را ندیدند.

تدوین کنندگان قانون اساسی به چه می اندیشیدند؟

خود این شعار به نظر من اگر دقت کنیم و فراگیری آن را لمس کنیم هم در ایجاد و تفسیر قانون اساسی و هم در تفسیر شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، نقش بزرگی می‌تواند داشته باشد.

وقتی به قانون اساسی باز می‌گردیم، بسیار مهم است که فضایی که منجر به نوشتن این قانون شد را در نظر بگیریم. دقت در آن فضا منجر به این می‌شود که اگر شناخت دقیقی از مسئله نداریم، که این قانون اساسی چه معنایی دارد، بتوانیم وابستگی و پیوستگی اصول آن را درک کنیم.

به هر حال خود آن مقدمات و سوابق، اهمیت زیادی دارد. بویژه شعارها و فضای آن موقع بسیار مهم است. به همین دلیل باید بگویم ما همیشه در معرض این موضوع هستیم که وقتی کتاب خدا را تحریف می‌کنند، طبیعی است که میثاق ملی بشری را هم با گذشت زمان و دور شدن از سرچشمه و سرمنشأ آن و بنا به دلایل گوناگون از جمله منافع فردی و باندی تحریف می‌کنند. اما برای اینکه به آن سرچشمه‌ها برسیم باید یک بازسازی از آن شرایط در دست داشته باشیم، در عین حال نگاه نو و امروزی خود را هم در این تفسیرها از یاد نبریم.

حقیقت این است که اگر ترکیب مجلس خبرگان قانون اساسی و سخنان اعضای این مجلس مورد بررسی قرار گیرد، دغدغه‌هایی را نشان می‌دهد که به نظر می‌رسد بخشی از آن دغدغه‌ها هنوز وجود دارد و آن دغدغه‌ها در مورد اصول مهمی که در مورد حقوق اساسی مردم، مسائل اقتصادی و … مطرح بوده و بحث‌های خیلی طولانی را به خود اختصاص داده بی‌دلیل نبوده. خود آن گفت و گوها به نظر من، حاصل یک گفت و گوی وسیع و طولانی تاریخی میان ملت‌ ما بوده است و این‌گونه نیست که تعداد محدودی از خبرگان بحث کردند و این قانون را نوشتند. این مسائل تحت تأثیر شرایط تاریخی، گفتمان‌های موجود در جامعه و گفت و گوی میان احزاب و گروه‌ها بوده است.

اینگونه بحث‌ها بعد از مشروطه نیز در جریان بود. شما اگر به اصول اقتصادی، حقوق مردم و عدم تجسس در امور خصوصی در قانون اساسی باز گردید، درواقع نتیجه عمری تجربیات تلخ در رژیم‌های سابق بوده که چنین کارهایی را انجام می‌دادند. لذا به خاطر این‌که برداشت درستی از قانون اساسی و انقلاب داشته باشیم، باید شرایط آن موقع کاملاً سنجیده شود.

به خاطر دشمنی یا منفعتشان حقایق انقلاب و قانون اساسی را تحریف می کنند

این موضوع به این خاطر است که در شرایط فعلی و وجود فضای خاص سیاسی چه بسا افراد و گروه‌هایی با توجه به مشکلاتی که آنها با انقلاب داشته و یا انقلاب با آنها، سعی کنند تحریفی را در این زمینه باعث شوند و ما می‌بینیم حقایقی گفته نمی‌شود و برعکس، یک نوع شک و تردیدهایی در مورد بنیان‌های انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد. ولی فقط این مسئله نیست که چهره واقعی انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند بلکه در این سو هم افرادی که صاحب مال، امکانات و منافعی هم شده‌اند باز هم تفسیر خاص براساس منافع خود از قانون اساسی را ارائه می‌دهند.

برای همین می‌بینیم که برخی اصول برجسته و برخی اصول کم‌رنگ می‌شود، در حالی که قانون اساسی یک مجموعه به هم پیوسته است و باطل شدن بخشی از آن می‌تواند به باطل شدن بخش‌های دیگری منجر شود و آ‌ن را بی‌اثر کند و پشتوانه مردمی از قانونی اساسی را حذف کند.

هیچ دلیلی ندارد که از اجرای برخی اصول قانون اساسی صرف نظر کنیم

باید دید چه کسانی از بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها سود می برند

به همین دلیل به نظر من، بسیار مهم است که این مسائل با هم دیده شود. باید دید که چه کسانی از بسته شدن روزنامه‌ها و رسانه‌ها سود می‌برند و یا سایر اصول قانون اساسی که باید به آن پرداخت. قانون اساسی وقتی به مسئله اقوام، زنان، حقوق مردم باز می‌گردد، فکر می‌کنم معدل نتایج و چالش‌هایی است که در دهه‌های قبل از انقلاب اسلامی در کشور ایجاد شده و به این دلیل، هیچ دلیلی ندارد که ما را قانع کند، که ما از بخشی از این اصول صرف‌نظر کنیم.

مثالی در این مورد مطرح می‌کنم. البته بحث‌های دیگری هم وجود دارد که لازم است مطرح شود و جا دارد در این روزها مسائلی که شاید کم‌اهمیت به نظر می‌رسد هم مطرح شود. یکی از بحث‌های اول انقلاب اسلامی، برقراری نظام شورایی بود.

همه می‌گفتند؛ باید از شورا استفاده شود. این مسئله منجر به این شد که فکر می‌کنم ۷ اصل در قانون اساسی در مورد شوراها وجود داشته باشد ولی متناسب با این ۷ اصل که بحث‌های مفصلی پشت آن هست، غیر از بحث‌های مجلس خبرگان؛ به یاد دارم در صحن مساجد، منابر، دانشگاه‌ها بحث بود، اما از این ۷ اصل به اندازه کافی استفاده نکرده‌ایم و ظرفیت عظیم آن را که می‌تواند بسیاری از مشکلات کشور را حل کند و سایه دیکتاتوری، استبداد، حاکمیت نظرهای شخصی و منافع گروهی را از نظام دور کند، هنوز استفاده نکرده‌ایم.

اول انقلاب بحث بود که کشور ما با توجه به تنوع اقوام و قومیت‌ها و فرهنگ‌ها نمی‌تواند به سمت یک حکومت فدرالی پیش برود ولی عدم تمرکز را در اصول مربوط به شوراها در نظر گرفته شد واقعاً چنین ظرفیتی در این اصول وجود دارد.

شاید زمانی به دلیل نپختگی و شرایط جنگ و سایر دلایل، اجرای آن به عقب افتاده سه بار در دهه اول انقلاب، اگر ذهنم درست یاری کند، ما طرح هایی را در مورد شوراها به مجلس دادیم. ولی متأسفانه به تدریج دامنه اختیارات کم شد و منجر به همین شوراهای شهر و روستا شد که البته شوراهای شهر هم باز غنیمت است و به نظر من یکی از قوانین خوب ما همین قانون شوراها است. ولی چرا به این اصول نمی‌پردازیم، محل سؤال است و فکر می‌کنم جای سؤال برای همه ما باید باشد. من نمی‌خواهم بگویم سوء‌نیتی وجود دارد، ولی یکی از بحران‌های رایج و مسائلی که در کشور پیش آمده به نوعی نتیجه این تفکر است که بسیاری از این اصول قانون اساسی که ظرفیت فراوانی دارند را به کنار گذاشته‌ایم.

آنچه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در کشور اتفاق افتاد و حرکت عظیمی را باعث گردید و اندیشه‌های تازه‌ای در آن زاده شد، از این نظر اهمیت دارد که ممکن است به ما کمک کند تا مجدداً بتوانیم «باز تفسیر نو» و زنده‌ای را از قانون اساسی ارائه کنیم. تفسیری که بتواند مشکلات کشور را حل کند.

فاصله بین تغییرات اجتماعی و تغییرات حاکمیت؛ یکی از مهمترین مشکلات کشور

مسایل باید با گفت و گو و برهان و فضای آزاد حل شود نه با تفنگ و مسایلی که امروزدر خیابان ها رخ می دهد

شما در نظر داشته باشید که به هر حال جامعه ما به شدت تغییر کرده است و جامعه جهانی و محیطی ما هم تغییر کرده است و به تبع آن، به دلیل تغییرات فضای جهانی، دگرگونی‌هایی هم در کشور اتفاق افتاده است. فروپاشی شوروی را نباید دست کم گرفت، آثار آ‌ن در کشور ما بسیار عمیق است. به یاد داشته باشیم که در مشروطیت اتفاقاتی که در شمال رخ داد در اندیشه سیاسی داخل کشور آثار فوق‌العاده‌ای داشت و این آثار تا دورانی که بلوک شرق وجود داشت در کشور و سیاست‌های آن منعکس بود تا این‌که بلوک شرق فروریخت.

این رخدادادی است که در فضای بیرونی کشور اتفاق افتاده ولی فقط این موارد نیست. پیشرفت‌های اقتصادی، تکنولوژی و گسترش فضای مجازی، ماهواره‌ها، که عملاً آگاهی را در میان ملت‌ها گسترش می‌دهند و در حقیقت تمام این موارد به اضافه مسائلی که در کشور به دلیل تغییراتی که پیش آمده منجر به تغییرات عمیقی در میان ملت گردیده است.

یکی از مهمترین مشکلات کشور این است که بین این تغییرات و تغییرات حاکمیت فاصله افتاده است. یعنی به سرعتی که فرهنگ، اقتصاد و نگاه جامعه عوض شده است، به نظر من، حاکمیت این تغییر را نداشته است و این یک مشکل وسیع است. به همین دلیل، یک عقب‌افتادگی را حس می‌کنیم که به چالش بسیار عمیقی منتهی می‌شود. وگرنه، راه حل مسائلی که در خیابان‌ها اتفاق می‌افتد، با توپ و تفنگ و امثال آن حل نمی‌شود. بلکه، با صدا و سیما، سایر رسانه‌ها، فضای آزادی و فضای گفت و گو، برهان و عقل قابل حل است که این مسائل در قانون اساسی و دین ما ریشه دارد.

درحقیقت، رسانه‌ها مانند دادگاه‌هایی باید عمل کنند که هیأت منصفه آن ملت بزرگ ایران باشد.و ما به آن ملت اعتماد می ‌کنیم و من اعتقاد دارم ملت صلاح خود را می‌خواهد و عقل جمعی، عقل برتر موجود در صحنه است و انقلاب اسلامی برای همین رخ داده و قانون اساسی نیز برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود تدوین شد. این زمانی اتفاق می‌افتد که بحث و گفت و گویی در میان مردم به صورت آزاد صورت گیرد و حاکمیت به اصول و مبانی و قاعده بازی آن تن در دهد.

بنابراین باید نگاه خود را به تبع شرایط جهانی، تغییرات اعجاب‌انگیز در توسعه تکنولوژی عوض کنیم و از ارتباطات و رسانه‌ها نهایت استفاده را ببریم. اما می‌بینیم در این رابطه مشکلاتی داشته‌ایم و نتیجه می‌شود که حتی یک یا دو مناظره را هم برنمی‌تابند و احساس خطر می‌کنند. برنامه را قطع می‌کنند و درست برعکس آن عمل می‌کنند. اما اگر نگاه خود را عوض کنیم، خواهیم دید نه تنها آن دو مناظره، بلکه گسترش آن می‌تواند بسیار مهم باشد.

درست گاهی برعکس مسئله عمل می‌شود. اکنون در مجلس بحث این است که چقدر پیام‌ های کوتاه را ، یا خبرها را کنترل کنند که این بحث در جای خود خوب است ولی نوع نگاه اگر اصلاح نشود، نمی‌تواند منجر به اصلاح امور شود.

اجازه بدهیم که مردم تمام حرف ها بشنوند و بهترین آن را انتخاب کنند

آن نگاهی می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد و کشور را به آرامش برساند که ریشه در دین ما داشته باشد و اجازه دهیم مردم تمام حرف‌ها را بشنوند و بهترین آن را انتخاب کنند و ما یقین داریم مردم درست انتخاب خواهند کرد.

ممکن است دو روزی از کلام قطعه قطعه شده و تحریف شده امام منفعت ببریم اما…

نکات دیگری هم وجود دارد که می‌تواند کمک کند که ما قانون اساسی را امروز بهتر ‌بینیم. متأسفانه گفته‌های بریده، بریده‌ای از حضرت امام(ره) در صدا و سیما و جاهای دیگر نقل می‌شود که مورد اعتراض نوه گرامی حضرت امام هم قرار گرفت. اما حقیقت این است که اگر ما نتوانیم فضای زنده، پر شور و پر از معنویت و نورانیت که در اول انقلاب وجود داشته و سخنان امام را تفسیر می‌کند، بشنویم، منجر به این می‌شود که ما یک چهره تاریک و چهره قطعه قطعه شده از انقلاب را امروز ارائه دهیم و این می‌تواند به این موضوع منجر شود که نه تنها مردم از انقلاب بلکه از اسلام هم جدا شوند. چون نظام ما به نام دین و اسلام است و مهمترین دغدغه بنیان‌گذاران جمهوری اسلامی، این بود که به اسلام لطمه نخورد.

البته ممکن است که دو روزی منفعتی را به دست آ‌وریم و حجتی را از کلام امام(ره) بگیریم و از آن علیه گروهی استفاده کنیم ولی وقتی که این کار را با لحاظ منافع خود می‌بینیم و به آن سرچشمه رجوع نمی‌کنیم این زیان را دارد که زبان کسانی که از اول با انقلاب بد بوده‌اند و هنوز هم بد هستند باز شود و تمام دستاوردهای انقلاب را زیر سؤال ببرند.

در حالی که، انقلاب اسلامی در حقیقت حاصل جمع همه حرکت‌هایی است که بعد از انقلاب مشروطه ایجاد شد. مانند انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، ۱۵ خرداد و سایر جریانات و تجربیاتی که ملت داشته است. بنابراین، باید این مسائل را در مجموع مورد توجه قرار داد. بنابراین براساس چنین رویکردی می‌توان ملت را در کنار انقلاب اسلامی نگه داشت. در غیر اینصورت استفاده ابزاری از دین و مقدسات می‌تواند دین را در معرض سؤال‌های جدی قرار دهد و خود این خطر بزرگی است.

از حساسیت ما مردم به شعار استقلال هم سوءاستفاده می کنند

مسئله بعدی این که اگر در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» دقت کنیم، موضوع استقلال است. ملت ایران بعد از جنگ ایران و روسیه دائم در معرض تهاجم بیگانه بود. قطعات بزرگی هم از کشور جدا شده است و این مسئله تا زمان شاه هم ادامه داشت ولی عملاً تمام این موارد منجر به این شد که ملت ما نسبت به نفوذ بیگانه، حساس و حتی دچار هراس شوند که ریشه بسیاری از گفتمان‌های موجود در کشور به حساسیت مردم نسبت به نفوذ بیگانگان بود بویژه روس‌ها و انگلیس‌ها و بعد آمریکا و الی آخر، این مسائل در کشور وجود داشته و برای همین، در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، موضوع استقلال اهمیت زیادی دارد.

نیرویی عظیم با شعار بازگشت به ارزش های انقلاب به صحنه آمده و حالا متهم می شود

اکنون این حساسیت مردم و خود این شعار مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد یعنی نیرویی که امروز به صحنه آمده و تنها خواسته‌اش این است که به قانون و به ارزش‌های اصلی انقلاب اسلامی برگردیم که یکی از آنها استقلال است، مورد تهمت قرار می‌گیرد که آیا به بیگانه وصل است یا تحت تأثیر آنها است یا نیست. من می‌خواهم بگویم که برای رهایی از سلطه بیگانه باید کشوری پیشرفته داشت و باید با نگاهی نو به جهان نگریست. با تغییراتی که در داخل و خارج اتفاق می‌افتد خود را با حفظ ارزش‌ها تغییر دهیم. آن موقع می‌توانیم استقلال واقعی خود را داشته باشیم. وقتی از این شعارها به صورت ابزاری استفاده می‌کنیم نتیجه آن تناقض‌هایی است که اکنون می‌بینیم. از یک سو نامه‌های مکرر برای نصیحت سران کشورهای مختلف می‌فرستیم و آنها را با عنوان «مدیریت جهانی» دعوت به اسلام می‌کنیم و سعی می‌کنیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و از سوی دیگر، در ارتباط با جهان حتی نمی‌توانیم یک دوست نزدیک و صمیمی در منطقه و جهان داشته باشیم.

فرض کنیم امریکا به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان، می‌خواهد سیاستی را در مورد ما اعمال کند، با اینکه این کشور قدرت بزرگی است و نیروی نظامی و اطلاعات وسیعی دارد و دستگاه‌های تبلیغاتی و پول زیاد دارد، به بودجه سالانه آمریکا نگاه کنید و آن را با بودجه کشور مقایسه کنید. با این مقایسه حجم اقتصاد آ‌ن کشور را درک می‌کنیم. این کشور باز خود را بی‌نیاز نمی‌بیند که نظر انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه را جلب کند تا سیاستی را در مورد کشور ما اجرا کند. مثلاً در مورد تکنولوژی اتمی، اما عملاً در مقابل این جریان که علیه ما است چند کشور و یا ملت را در کنار خود داریم که مؤثر هستند؟

نه ماجرا جویی و ناسزا به دیگران و نه نامه های فدایت شوم برای…

این در حالی است که با آنها نامه‌نگاری می‌کنند به ما می‌گویند بیایید و به این کشورها ناسزا بگویید و با آنها مقابله کنید. ما می‌گوییم مسائل انتخابات خانوادگی است و ربطی به خارج ندارد و یقیناً ملت ما حاضر نیست تحت تأثیر منافع دیگران کار کند ولی این‌که ما هم مثل شما، سیاستی ماجراجویانه داشته باشیم، یک روز ناسزا بگوییم، یک روز بخندیم و روزی نامه فدایت شوم بنویسیم، را نمی‌پذیریم.

جنبش سبز دچار ماجراجویی، افراط و تفریط نخواهد شد

جنبش سبز یا این شعار بوجود آمده که می‌خواهیم تعاملی سازنده با جهان داشته باشیم و ما از این مسئله غفلت نمی‌کنیم و دچار ماجراجویی نخواهیم و افراط و تفریط نمی‌شویم. ما به دنبال یک عقلانیت در رابطه خود با خارج و ملت هستیم. باید براساس منافع درازمدت ملت حرکت کنیم. اگر به شعار استقلال به این معنا بازگردیم به هیچ‌وجه، منافع بیگانگان تعیین‌کننده حرکت ما نباید باشد. و ما به این موضوع اعتقاد راسخ داشته و خواهیم داشت.

جنبش سبز ایران مستقل است/ نقل قولی مهم از آخوند خراسانی

جنبش سبز ملت ایران مستقل است و به هیچ‌وجه اجازه دخالت بیگانگان را در امور خود نمی‌دهد ولی این که ما منفعل باشیم. و هر کاری که می‌کنیم در ترازو بگذاریم که یکی خوشحال شود و دیگری بدحال شود، این کار را هم نمی‌کنیم. ملت ما اهداف درازمدتی را دنبال می‌کند و یک ملت در این رابطه باید حساس باشد. از آخوند خراسانی داریم که وقتی بحث روس و انگلیس را مطرح می‌کند و در پاسخ به عده‌ای که می‌گویند چرا بعضی از مشروطه‌طلبان، در سفارت انگلیس هستند که بحث مفصلی دارد، می‌گوید که اگر قرار باشد فلان کار را نکنیم چون به نفع انگلستان است و کار دیگری را نکنیم چون به نفع روسیه است، هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم چون هر کاری صورت گیرد، کشورهای دیگری از آن نفعی خواهند برد و یا می‌خواهند ضرری را دفع کنند. ولی استراتژی یک نظام مستقل و جنبش مستقل این است که براساس منافع درازمدت حرکت کند و متأثر از بیگانگان نشود.

هجمه های آنان علیه جنبش سبز و در عین حال آرامش و اعتدال سبز ها

دلیل این که این مسائل امروزه با چنین شدتی مطرح می‌شود، به خاطر این است که روی مراجع و روحانیت و متدینین اثر بگذارند اما اینجانب به صراحت اعلام می‌دارم به هیچ‌وجه جنبش سبز به خارج وابستگی ندارد و با این مسئله مخالف است و تحت تأثیر این مسائل نیز قرار نمی‌گیرد و براساس منافع ملی حرکت می‌کند و کارهای ما ارتباطی با بیگانه ندارد. در عین حال، این هجمه‌ای که به جنبش سبز می‌شود، ما را در شعارها دچار عدم تعادل نمی‌کند. نصیحت ما به حاکمیت این است که سیاست متعادلی را در پیش بگیرید و در جهان دوست پیدا کنید و متحد داشته باشید و از ظرفیت های منطقه استفاده شود و دامنه نفوذ کشور را با دوستی و ارتباط محکم نمائید تا آسیبی به کشور نرسد. این نصیحت را به همه دارم. این موضوع برآمده از دل همه ملت ما است و خود جنبش سبز هم این گونه است و خواهد بود.

در شرایط فعلی آن چه جوانان می‌توانند انجام دهند این است که از ظرفیت عظیم تغییرات در کشور به بهترین وجه در سایه اصولی که به خاطر آن شهدای زیادی تقدیم کرده‌ایم استفاده کند.

حرکت جنبش سبز مسالمت‌آمیز بوده و باز هم قویاً باید این مسئله ادامه یابد

جنبش سبز، جنبش جوانی است که در آن جوانان سهم بسیار بالایی دارند. اما خوشبختانه جنبش جنبه احساسی ندارد و خردگرایی در این جنبش بسیار قوی است.

باید خردگرایی را در کنار شور جوانان اعم از زن و مرد حفظ کنیم چون سرمایه بزرگی برای کشورمان، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است و بدانیم تغییرات و تحولاتی که هست، علی‌رغم تلخی‌ها، مشکلات، سرمایه‌ای برای آتیه کشور برای ورود به فضای نو محسوب می شود و ما باید برای ورود به فضای نو، متناسب با تغییرات جهانی و مسائل خود این دشواری‌ها را تحمل کنیم و با خرد مسائل را پیش ببریم.

منافع عده‌ای در دو قطبی کردن جامعه است تا بهتر مردم را سرکوب کنند

باید حالت ناصحانه، شفقت و دلسوزی خود را نسبت به نظام از دست ندهیم. از اول حرکت جنبش سبز مسالمت‌آمیز بوده و باز هم قویاً باید این مسئله ادامه یابد.متأسفانه منافع عده‌ای در دو قطبی کردن جامعه است تا در نتیجه این دوقطبی بهتر مردم را سرکوب کنند و بهتر به اهداف خود برسند.

جنبش سبز با همه دوست است حتی با کسانی که عقاید ما را ندارند

جنبش سبز با همه دوست است. با کارگران، معلمان، جنبش زنان دوست است حتی با کسانی که عقاید ما را ندارند، دوست است. چون بخشی از ملت ما هستند و آنان برادران و خانواده ما هستند. جزو ملت ما هستند و ما با همه آنها دوست هستیم.

نهاد های کشور قابل احترامند اما…

نهادهایی در کشور وجود دارد که قابل احترامند اما با خشونت، زدن، سرشکستن و کشتن مخالفیم. ما با بسیج، سپاه و نیروی انتظامی مخالف نیستیم. اینها نهادهایی هستند که یک نظام به طور طبیعی دارد و در آنجا برادرانی هستند که جزو ملت هستند و دلسوز ما هستند لذا با این روحیه باید در صحنه حاضر باشیم. عصبانیت‌ها و تلخی‌ها نباید کنترل را از ما بگیرد. ۲۲ بهمن ماه پیش رو است.

۲۲ بهمن از ایام الله است؛ شرکت همراه با همه مردم و با حفظ هویت

حقیقتاً یکی از روزهایی است که باید نام «روز جمع» و «روز جامع» بر آن نهاد. یکی از ایام‌الله است. و می‌تواند ویژگی‌های گوناگونی را در خود جمع کند. همه به این مسئله علاقه دارند. احساس من این است که با روحیه جمع بودن در ضمن حفظ هویت باید در این‌گونه حرکت‌ها حضور داشته باشیم و سعی کنیم با رفتار خود اثرگذار باشیم تا در سطح ملی آثار خوبی را در جای خود به جای گذارد.

اهانت به مردم، اهانت به آزادی اندیشه، ارتباطی به اسلام ندارد

تذکر آخر این که برخورد با حرکت‌های مسالمت‌آمیز مردم به نام اسلام باعث اسلام‌گریزی می‌شود. کسانی که به دین اعتقاد دارند، مخصوصاً روحانیت باید بدانند که زندانی کردن، ضرب و شتم، گرفتن‌ و بستن‌ها، چون به نام اسلام و حکومت اسلامی صورت می‌گیرد ضرر آن به اسلام بازمی‌گردد و باید همه تلاش کنیم که این حالت از بین برود.

اگر می‌خواهیم که اسلام را به عنوان سرمایه برای کشور نگاه داریم نباید منافع ما، مصالح اسلام را تحت تأثیر قرار دهد.

زدن، گرفتن و بستن چه ربطی به اسلام دارد و یا جلوی برهان و گفت و گو را گرفتن چه ربطی به اسلام دارد. جستجو در احوال شخصی مردم چه ربطی به اسلام دارد. وارسی ایمیل‌های مردم چه ربطی به اسلام دارد. این مسائل با اعتقادات دینی و اصول قانون اساسی منافات دارد.

اهانت به مردم، اهانت به آزادی اندیشه، ارتباطی به اسلام ندارد و انشاء‌الله همه متوجه باشند که کاری نکنند که در کشور رویگردانی از اسلام را شاهد باشیم.

از اقوام و گویش های مختلف نترسیم

هیچ کشوری به پیشرفت نرسیده مگر اینکه در دوره‌هایی از این مسائل را داشته و بسیار خوش‌بین هستم که خداوند نتیجه این تلاش‌ها را به ثمر می‌رساند و ما وضعیت بهتری را برای ملت خواهیم داشت تا از اندیشه‌ها، از اقوام و از گویش‌های مختلف نترسیم.

از آزادی، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نمی‌بینیم

هند با صدها زبان و مذهب و تنوع قومیتی به عنوان بزرگ‌ترین دموکراسی ایستاده است و این تجارب وجود دارد. آیا زبان برای این کشور مشکلی ایجاد کرده که ما این‌قدر برای این موضوع مسئله ساخته‌ایم. در انتخابات هر جا می‌رفتیم، می‌گفتند، اینجا با موضوع زبان این‌گونه برخورد کردند.

ما از آزادی، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نمی‌بینیم. ممکن است به من نوعی فشار وارد شود ولی عملاً برای جامعه مفید است و به نفع اسلام و آینده کشور است.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته



lunedì 1 febbraio 2010

مهدي آيتي : نمايندگان مجلس سکوت نکنند

مهدي آيتي : نمايندگان مجلس سکوت نکنند

نامه دريافتی :


کساني که مثل من حداقل تجربه يک دوره نمايندگي مجلس را دارند ، به خوبي مي‌دانند که از خدمت تا خيانت نمايندگان مردم فاصله‌ اندکي است.


فاصله فرياد تا سکوت


کساني که حداقل در سن و سال من هستند خوب به ياد دارند که نمايندگان مجلس شاه در روزهاي انقلاب چه دست و پايي مي‌زدند و چه نطق‌هاي آتشيني در دفاع از حقوق مردم سر مي‌دادند ولي مردم فرياد آخر آنها را نشنيدند و آنها را نماينده خود نداستند!


زيرا ديگر خيلي دير شده بود!


اگر نمايندگان واقعي مردم بخواهند از گذشته درس عبرت بگيرند بايد تا دير نشده نسبت به حقوق از دسته رفته و پايمال شده ملت از اختيارات قانوني خود استفاده کرده و فرياد مظلوميت مردم را به گوش مسئولين برسانند.


امروز هر نماينده مجلس حداقل اين را مي‌داند که در چند سال اخير چقدر بر خلاف قانون اساسي ، قانون برنامه ، سند چشم‌انداز و قوانين جاري کشور در دولت ، قوه قضائيه ، صدا و سيما ، نيروهاي مسلح ، شوراي نگهبان ، مجلس خبرگان و ساير دستگاه‌هاي اجرايي تصميم‌گيري شده و از بابت اين تخلفات چه آسيب‌ها و خسارت‌هايي به مملکت وارد آمده است.


امروز هر نماينده مجلس خوب مي‌داند که در اين سال‌ها در جريانات سياسي نه يک قاتل محاکمه شده است ، نه يک مفسد اقتصادي! نه تورّم و گراني بهبود يافته است نه بيکاري! نه فقر و فحشاء کاهش يافته است نه جرم و جنايت! نه وضعيت مسکن بهتر شده است ، نه بهداشت و درمان! نه اوضاع فرهنگي ـ اجتماعي اصلاح يافته است نه حقوق شهروندي و حقوق بشر! و نه دهها مسأله ديگر.


پس نمايندگان مجلس بايد به حکم وظيفه قانوني و صراحت قانون اساسي بر تمام دستگاه‌ها و مراجع نظام نظارت کنند و در مقابل هر تخلف از قانون که اتفاق مي‌افتد بايستند و فرياد بزنند و سکوت نکنند که فردا خيلي دير است!

مهدي آيتي


نماينده مجلس ششم